انجمن شاعران طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

تنهایی ام

چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۸:۲۲ ب.ظ


          




تنهایی ام
تنهاییم را با خودم بردم
تا انتهای خلوت دیشب
باور نمی کردم که می سوزم
در بوسه های داغی از یک تب


مثل سکوتی لال تا فردا
زیر لحاف ترس خوابیدم
بازم تو را در نیمه های شب
در کوچه های خواب می دیدم

همزاد من ، این زادگاهم را
برچین و برخیز و مسافر شو
دنیا ملون دین ِ بد عهدیست
بر مذهبی پر کینه ، کافر شو

راه فراری نیست تا ، هستی
ای با من از عهد نخستینم
باید کنم هجرت از این باور
باید که خود از ریشه برچینم


سهم ِ قشنگ ِ من ، تمام ِ من
حلقوم من در گیر بیماریست
کی لقمه هرگز نصیب ماست؟
دنیا ، به فکر مردم آزاریست

این ژنده پوش ِ تن زمستانی
بیدار لبخند بهاری نیست
رقصی نمی آید بر اندامش
مسحور ناز و راز تاری نیست

این گنگ از فصل زبان خالیست
این زرد از باغ بهاران دور
این عاقل دیوانه را بگذار
این حاصل جمع من ِ مجبور

فردا چه فرقی می کند من را
زین شرح ِ تکراری سفر باید
تندیس بگذارم به شهر خویش
بازم شبیه من ، کسی زاید

ای خواب شیرین ِ شب حسرت
ای شام آرامش ، شبیه مرگ
پاییز من باش و بریزم دور
در باغ دلتنگی ، به سان برگ

دیدی نشد دیروزها را جست
دیدی نشد بر عکس او چرخید
خام از زمین برخاستیم و هیچ
باران به میل ابر او بارید

بگذار و بگذر ، بگذرد این هم
فردا ندارد زندگی جز وهم
ماییم روز و شب بهم بافیم
بر رسم هستی خم نیاید اخم

ای بازی احساس ، بازم باز
گول گُلی خوردی که از گِل بود
در فتح عقل ِ منضبط بازم
بازنده اش بی نظمی ، دل بود

نه ، سهم من از اختیارم نیست
کی انتخابی باب میلم شد؟
تا رود ِ ما را یافت ، بارانی
ناگاه فهمیدیم ، سیلی شد

باید بپیچم بر گلیم ِ غم
آوای آدم بر مشامم خورد
پیغمبران خود سری بازم
سهم من از پیغمبری را برد

حوا بیا زین شهر برگردیم
هر کس که دیدم آسیابانست
گندم برای ما ندارد سود
سهم من و تو یک بیابانست

حتی حضور و خلوتی هم نیست
تا ان یکاد ِ عشق سرگیریم
اینجا تماما ، سهم قابیل است
باید دوباره بال و پر گیریم

دنیا ، بهشتی را نمی خواهد
ما را غریبی می برد ، گردون
دلدادگی رسمی زمینی نیست
سوزیم اینجا با دلی پر خون

با هم دوباره نقشه می خوانیم
این بار سیب سرخ دنیا را
مرجان ما تا جان بگیرد باز
جوید صدف آغوش دریا را

معقول من برخیز و باور کن
ما حاصل عشقیم از آغاز
معشوق تنها اوست ، باقی را
از سرزمین عشق ، دور انداز

#مسلم_آهنگری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی