انجمن شاعران طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

۸۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

عصارهٔ عشق

شرقی‌ترین عصارهٔ عرفانی ام، بیا
یک‌ شب درونِ کلبـهٔ بارانی ام، بیا

گیسو رها نماو به اعجازِ نامِ عشق
تا کوچه باغِ خوابِ زمستانی ام، بیا

دل را خیالِ روی تو آشفته می‌کند
ای باورِ خیالِ  پریشانی ام، بیا

باتو نگفته‌های دلم، شعرمی‌شوند
ای آشنـای واژهٔ پنهـانی ام، بیا

درسینه ام چو آتش عشقت همیشگی ست
شـعله فـروزِ سینـهٔ سـوزانی ام، بیا

باتو هزارو‌ یک شبِ شعرو غزل خوش است
یلـــدا رسیــده است، به مهمـــانی ام، بیا

چشمم به انتظارِتو فانوس می‌شود
شرقی ترین عصارهٔ عرفانی ام، بیا

#فرشیدفلاحی   ۹۹/۸/۲۲   طالقان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۰۸:۵۴
فرشید فلاحی

 

راز خامـــــوش

مـــن رازِخامـــــــــوشِ بنــــایِ باستــــــانم
عمــــری زمان خواهــدکه خوانـی داستانم

بـرپیـــکرم صـدهانــشان از زخــم تیــــشه
بشکستــــه تنــــدیسـم ولیـــــکن جاودانـم

مــن ردِّ پـــــــای رَهُــــــروانِ یـالِ البـــــرز
گاهـــی دمـاونــــدم، کمـــی آتشــــــفشانم

زرتشتـــم ودرسینــه ام آذرگُشســپ است
یــادآورِ صـــدتیـــــــرگــان ومِهـــــــرگـانـم

همچــون شقــایق بر دلـم صـــد داغ باشد
آتـــش زتیـــــرِ آرش آمــــد بـــرکمــــــانــم

بـر روزنِ شـب هـای بـی فــردا کشیـــــــدم
آهِ بلنـــــدِ سیــــــنه ای تــــا آسمـــــــــانــم

شایـدکســی این "خـط ســـــوم"را بخواند
مــن رازِ خامـــــــوش بنــــــای باستـــــانـم

#فرشید_فلاحی     97/7/9

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۸ ، ۲۲:۲۳
فرشید فلاحی


مثل نور

بعضی اگرچه طعنه ی انکار می زنند
مارا میان باغ خدا  جار می زنند

باید پرید و رفت که درخاکدان شهر
این کرکسان به چشم تومنقارمی زنند

اینجا کسی به فکر کسی نیست بی دلیل
حرف دروغ ومسخره بسیارمی زنند

بی معنی است صحبتی از ارزش خرد
جایی که چوب کفر به افکارمی زنند

دنیاکمان وچرخ زه وروزگار تیر
با دست هم به دیده ی بیدار می زنند

برخیز مثل نور که درسایه ی سحر
یک کهکشان ستاره ی نو دار می زنند

#ناصر_باریکانی (ناصح)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۷
فرشید فلاحی


سرود قاصدک ها

قاصدک اینجا خبر ها  مبهم است
هیزم سوزاندنی ها  درهم است

رنج و درد و غصه بسیار است لیک
دلخوشی ها پیش آدم ها  کم است

هر کسی سر  برده در لاکش فرو
چون کمان  قد بلند ما   خم است

حال بابا ها در اینجا خوب نیست
مادر اینجا درد جان را مرهم است

قهر کرده ابر و باران  با زمین
رازقی در انتظار  شبنم  است

چشمه و رود  خروشان را چه شد؟
بارش باران در اینجا نم نم است

سیب را چیده ست حوا  از درخت
کیفر و جرمش نصیب آدم است

در سکوتی سرد بنشست  عاطفه
قاصدک اینجا خبر ها مبهم اس

  #فهیمه_خلیلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۴
فرشید فلاحی


ای مثلِ خزان زرد،کسی منتظرت نیست
محبوبه ی شبگرد،کسی منتظرت نیست


تنها شده در شهرِ شلوغِ تُهی از عشق
در کوچه ی بی درد، کسی منتظرت نیست


آواره یِ نفرینکده ی عمری و اینجا
در قامتِ یک مرد کسی منتظرت نیست


با شیب تنت پله عمرت به فراز است
در پیریِ پاگَرد، کسی منتظرت نیست


تاراج شده هم دل و هم جسم و روانت
بازنده ی این نرد! کسی منتظرت نیست


با رَم شدن اینهمه حیوان صفتِ رذل
از خود شده ای طرد، کسی منتظرت نیست


هرچند که بازار تو گرم است ولی باز
جز یک زن دلسرد،کسی منتظرت نیست


این ظلم زمان بود و زمین بستر آن شد
از فاجعه برگرد،کسی منتظرت نیست


#ارسا- اجلالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۸ ، ۲۱:۰۷
فرشید فلاحی

   

 ناز نگاه
به جهان ناز نگاه تو خریدار شدم
چشم سر بستم و در سینه پدیدار شدم

آنچنان در پی معنای تو گشتم ز درون
که گمان خفته به خود بودم و بیدار شدم

پنبه در گوش سر و چشم به نظر بازی تو
بی خبر اهل جهان لایق دیدار شدم

گوش دل پر شده از نغمه ی پر شور سروش
زین سبب از دل و جان مست شنیدار شدم

چون بریدم ز دلم شاخه ی پربار هوس
به سرافرازی تو همچو سپیدار شدم

رستگارا نفست گرم و دلت همچو بهار
که به حق از سخنت طالب دلدار شدم

#قاسم_رستگاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۵۱
فرشید فلاحی

 



  شب قدر


خدا کند ؛ که شب ِ قدر ، خوابمان نَبَرد!
و دزد ِشب زده ای، ماهتابمان نبرد


میان ِ ناب ترین ذکر ِ فاخر ِ "یارب"
مزوّری به بهانه ، ثوابمان نبرد


قرار ِ روزه به افطار ِناصواب مباد
که جعل ِ بی سندی ، حرمتِ کتابمان نبرد


به گوش ِ دل بسپاریم ، ذکر حضرت دوست
که ژاژ و وسوسه ها ، هوش و تابمان نَبَرد


به رَحم ؛ در بگشاییم ، بر فقیر ِ سلام
که خیر ؛ حضرت ِحق ، از حسابمان نبرد


به "یاربی" که قرار است ، قَدر ِمان باشد
خدا کند ؛ که شب ِقدر ، خوابمان نبرد!

#مسلم_آهنگری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۸ ، ۲۱:۵۶
فرشید فلاحی


خلوت گزیدگان

ماییم و اشک دیده و سودای عشق یار
وز بارگاه بخشش جرمش امیدوار
 
پوشیده نیست زیور مهر از لقای دوست
روز الست لطف مزیدش شد آشکار

گر رهروی به ملک یقین در طریق عشق
پاینده باش که کار جهان نیست پایدار
 
باید که در طریق طلب جمله جان شوی
تا جان به پای دلبر جانان کنی نثار

گر سقف آستان جهانی شود خراب
ما را غم فراق نگار است و درد یار

مجلس به بزم عشرت مستانه می رود
از فیض جام و ساقی گلفام و گلعذار

ساقی به تیر غمزه مزن بر دل سبو
ساغر به لطف باده بگردان و می بیار

کامم رواست از اثر صوت بلبلی
میخواند دوش نغمه ی شیرین شهریار

جز بذر دوستی که دهد بار آشتی
در کشتزار خاطره بذر ی دگر مکار
 
از آستان رحمتش این مژده ام رسید
خلوت گزیدگان ماه صیامند رستگار
 
ورد سحر شفاست براری ز کف مده
غیرت ببر ز همت پاکان روزه دار

#امان_الله_آقابراری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۸ ، ۲۱:۵۲
فرشید فلاحی

 

شعربی دروغ شعر بی نقاب

شعرت نمی آید؛ من این را خوب ؛می فهمم
ساکن شدی در ساعت سرکوب ؛می فهمم

گاهی دلت را درز میگیری و  گاهی هم
صدها بُرش بر قلب پر آشوب؛ می فهمم

معجون افکاری که در ذهن تو می پیچد
سودی ندارد ؛چرخه ی معیوب ؛می فهمم

انگیزه افتاده به سرداب  پریشانی
خودکار بی رنگ و ورق مرطوب ؛می فهمم

تلخ است اوقاتت از این رسمِ درویی ها
وقتی نمانده خنده ای مرغوب ؛می فهمم

از بی دروغ و بی نقاب شعر مأیوسی
جایی که مس هم گشته زرین کوب ؛می فهمم

دوران بی پروایی و گستاخی و نفرت
حرفی ندارد با تویِ محجوب؛ می فهمم

ابراز میمیرد اگر چه حرف بسیار است
وقتی شعوری میشود مضروب ، می فهمم

گفتم تمام شعر را تا من بگویم باز
حال ِ تو را ای تا ابد محبوب! می فهمم

#ارسا_اجلالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۳۳
فرشید فلاحی

      

       سبُو 


کدامین گِل ،کدامین دست

کدام آواز خوان، لولیِ سرمست؟

کدامین چرخِ گردننده؟

کدامین غم ویا خنده؟

کدامین شعله ی سرکش

 درونِ کوره ی آتش

تورا اینسان پدید آورد؟

لب از نا گفته ها بگشا

شِکن قفلِ سکوتت را

تو اندر دل،چه ها داری؟

حلیبی یا لَبَن، آبی ویا خَمری

به گاهی دوشِ بانویی

 ویا خفته به پستویی

وشاید تابِ لالایی

که تا دوغی کره گردد...

روایت کن،بگو با ما

بگو آیا سرانجامت

حدیثِ شیشه و سنگ است؟

بگو جانا

بگو با ما

که دل افسرده و تنگ است...

#فرشید_فلاحی




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۱۵
فرشید فلاحی