انجمن شاعران طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

۱۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است


قافله ی عشق 👇


بر گرد حریم حرم دوست چه غوغاست
راسش سر نی یوسف دل زاده ی زهراست 


از قافله ی عشق بجز عشق مجویید 
غوغای دل از نیزه ی خونبارهویداست


 
هر غنچه که بیند رخ او جامه زند چاک
هر چشمه که جوشد ز زمین در غم دریاست
 
از سلسله جنبانی سر سلسله ی عشق 
بس فتنه ز هر حلقه ی آن سلسله برخاست 


خورشید مگر خفته به خون در جبل النور 
که اندوه شب تیره از این واقعه پیداست 


بر گرد جوانان به خون خفته در آن دشت 
با خیل ملک نوحه کنان ام ابیهاست
 
بر غربت صد پاره ی اجساد شهیدان 
خون گشته دل حیدر خونین دل زهراست 


آتش مزن آن خیمه ایا ملحد ملعون 
باشد که در او حجت حق آیت عظماست 


بر قافله بان گوی عنان گیر دمی چند 
شاید که بر این معرکه زینب به تماشاست 


رخسار گل آیینه ی رخسار شهید است 
خون دل هر لاله ز داغ دل لیلاست


در گوشه ی ویرانه هنوز از غم طفلی 
آهنگ حزین در بن این گنبد میناست
 
هر کس که دلش واقف اسرار نهان است 
محبوب جهان است اگر خاک کف پاست 


با گریه براری لب و پیمانه گرفتن 
از دست همان دلبر دردانه چه زیباست

#امان_آله_آقا_براری

-------------------------------------------------
باز در صحرای دل،اندوه و غم کاشانه کرد
بازهم گیسوی شب را ،دست ماتم شانه کرد


باز هم آمد محرم ،نینوا در خون نشست
کربلا با لاله های سرخ ،رنگین خانه کرد


چادر غم بررخ خونین صحرا،خیمه زد
مرغ شب درزیربال خویش ازغم لانه کرد


ماه خود را در قفای ابرها،پنهان نمود
در دل مهتاب ناگه،ظلمت شب خانه کرد


گل گریبان چاک زد،از هجر آن شمع وجود
آتش عشقش شرر بر بال هر پروانه کرد


باز هم رنگ شفق ،چون لاله گلگون منظرست
ساقی هستی می از ابریق خون،پیمانه کرد


داغ جانسوز حسین در دل دوباره تازه شد 
قصه کرب و بلا،هر عاقلی دیوانه کرد


باز مشک خالی و دست بریده با فرات
صحبت از پیکار نفس و غیرت مردانه کرد


نوحه گر شد جبرئیل اندرغمش روز ازل
حضرت آدم به یادش،گریه جانانه کرد


رد خون میزد قلم ،با واژه های (آریا)
آنزمان که شعر،ترسیمی از آن افسانه کرد

#شهرام-آریافر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۳۰
فرشید فلاحی


فیض حضور 👇


گر در سرت هواست که سودای او کنی
باید ز آب معرفت ازجان وضوکنی
 
کی ره بری به ساحت قدسی کوی دوست 
با سعی چشم دل مگرش جستجو کنی 


در مکتب قبیله ی دلدادگان سزاست 
جان رانثارطلعت روی نکو کنی 


بر روی شانه بازی زلفش چو بنگری 
عیشی گران ز جلوه ی هر تار مو کنی
 
در هر سحر تفرج بستان چه دلگشاست 
خاص آن سحر که چهره به می شستشو کنی

 
روی خزان ندیده همان به به وقت گل
گلگون چو روی لاله زخون سبو کنی
 
نا دیده درد فرقت ونا برده رنج عَشق 
کی می توانی از غم دل گفتگو کنی 


فیض حضور آن دمت حاصل شود 
که تو 
همچون کلیم جانب میقات روکنی 


مشتاق بوی باده ی مستانه ای بکوش 
تا از سبوی باده ی عطار بوکنی
 
ناسفته راز نغمه براری زبلبلی 
نبود روا که دولت گل آرزو کنی 


#امان_اله_آقا_براری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۲۲
فرشید فلاحی


❇️ درعبور آیینه👇


حتی در این آدینه ی پایان شهریور 
آینه می داند که دلتنگ بهارانم 

با اینکه در دروازه های شهر پاییزم 
در انتظار بوسه ی لب های بارانم


#مسلم_آهنگری
_____________________
ای آینه،من در توام تصویریک رویای دور
پیرم ولی کودک نما،دیدم خودم را در عبور


#فرشید_فلاحی
_______________________
در آینه می دیدم خود را که دگر پیرم
از عشق تو ای لیلی دیریست زمینگیرم 

دیگربه سرم آن موی،چون موجِ شبق گون نیست
سرمستی چشمانم یادآورمجنون نیست

هر پلک فرو افتاد درحسرت دیدارت 
صد چین وشکن رویید درصورت دلدارت

در آینه می بینم خود راکه دگر هیچم
از درد فراقت باز درخاطره می پیچم


#ایثار_اجلالی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۲۹
فرشید فلاحی

                                                    


                                                   جلوه ی شاعرانه👇


هرچه تبر زدی مرا،پیکرمن جوانه زد
زخم به زخمه ام زدی،نغمه ی عاشقانه زد

دردِ درون کشیده ام،وازهمگان بریده ام
خویش وغریبه بردلم،دشنه وتازیانه زد

گرچه زتیرِطعنه ها،روح وتنم شکنجه شد
بغضِ گلو نشسته ام،شورِدوصدترانه زد

قُقنُسِ نغمه های من،خاک نشین نمی شود
شعله ی سرکشِ دلم،بارِدگرزبانه زد

دانه بُدم عیان شدم،ساقه زدم جوان شدم
قامتِ این درخت بین،خنده به هر زمانه زد

شعر جدا نشد زمن،من همه تن شدم سخن
مفتعلن مفاعلن،جلوه ی شاعرانه زد

    #فرشید_فلاحی 96/6/19



             

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۰۴
فرشید فلاحی


بی عشق نشاید..👇
بی عیش زمان بگذرد امّا ایّام
بی عشق نشاید سپری,جانگیراست


گر عیشِ مسّلم,همه عشق است,دریغ
زیرا تــبِ بی عشقــیِ ما,واگیر است


دردا که درِ وسوسه باز است به عیش
حیفا که به عشقمان ,هوس زنجیر است


بیچاره دلم! عیش ندیدست به عمر
با واژۀ عشق,همچنان درگیر است


#ایثار_اجلالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۴۰
فرشید فلاحی


  تنهاترین تنها


بیا آرامشِ شب های من باش
ومرهم برتنِ تب های من باش


کویرم،خشکسارم یا بیابان
تو رودِ جاریِ صحرای من باش


سکوتم را اگر معنا نمودی
تو نی بر ناله ی نجوای من باش


شبم شمعِ شبستانی ندارد
فروغِ فرخِ فردای من باش


بخوان با من سرودِ سبزِ باران
طنینِ واژه ی لب های من باش


زخُمخانه،ز تاکستان،ز انگور
تو گلگونه ترین صَهبای من باش


حدیثِ عاشقی پایان ندارد
غزل را قافیه آرایِ من باش


منِ بی تو چه تنهایم،چه تنها
بیا تنها ترین تنهای من باش


#فرشید_فلاحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۴۲
فرشید فلاحی

حالِ هشیاری👇


‍ مرا با خود جهانی بوده درپنداردینداری
همیشه ترس جانکاهی دراوهام خطاکاری


من ازبندگنه بی تاب ودرحال پریشانی
تو دراوج خداوندی به فریادم خریداری


من ازعشقت تهی گشتم به عصیان زد نوای دل
به تقلیدآن رهی رفتم که نامش شدخودآزاری


به تردیدم کشید این دل عنان باورم چیدم
تورادرجان صدا کردم به صدمیل ازجهانخواری


نیاز از دل برون کردم که آزاد ورها باشم
گرم اهل نظر گویند چه داری زین جهانداری


سعادتمندی ازدرگاه عشق است ونه خودخواهی
که معنای عمیق عشق هین صبراست و خودداری


تعلق جز به ذات حق نباشد رسم عرفانی
همان عرفی که دردنیا، دل و دینی نگهداری


به هوشندعاقلان درگردش این چرخ مینایی
اگرچه رستگاران را نباشد حال هشیاری


#قاسم_رستگاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۵۴
فرشید فلاحی

زینت عرش خدا👇

محرم اسرار عالم،منبع علم و عیار
بوتراب و بوالحسن حسن کمالات و وقار

ذکر حق لافتی،صاحب لوا،روح الوفا
نور حق معجز نماکشف وصفاوالاعتبار

رهبر معجز کلام و رهرو مثل الکمال
بر نبی مثل المقام وبر خدا شدافتخار

دست حق،مشکل گشا،ذکر دعا،شمس الضحا
اصل ونسل وبوالبشرازجانب پروردگار

ناطق وخیرالکلام و شافع و فصل الختام
مظهرعشق و مرام و مطلع لیل ونهار

صاحب سر سلونی،نورچشم وبی مثال
منبع حلم وسخا و حیدرهرکارزار

هم امام ورهبرومولا امیرالمومنین
پادشاه عالم و با مستمندان هم قطار

فاتح خیبر،شهنشاه قدرقدرت،علی
زینت عرش خدا شد قامت شاه کبار

آن که مدح او نموده خالق هفت آسمان
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

#سید_مهدی_افتخاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۱۰
فرشید فلاحی

عصیان


ای بارکج منزل کجا، این کوره راهی تار باد
ای خوابناک شب گذر، چشم تو کی بیدارباد؟


هراصل رابرهم زدی،ای خط شکن اینک بایست
نیکو نباشد مسلکت،این معرفت تبدار باد

 دستی کشیدی برسرم تابگذرم ازپند تو
 این ره به ترکستان روَد واین لوت کی بی خار باد؟


از کهنگی نالانی ودربندِ نوگویی شدی
از هرروش نو می‌شوی واین نوشدن بیمارباد


اخلاق و دین شد زیرپا،تا تازه شد اشعارتو
این بدعتی بی جابود،کی نسخه ای درکارباد؟


بی وزنی ات طی شد ولی،درگیر بی قیدی شدی
نامش توهرچیزی بِنه، درصبح کی افطار باد؟


باهرکلام تازه ای یک شهر قربانی  شود
 کم واژه ها را لخت کن ،شرمت از این اصرار باد


هر شعرِخوش،راهی نکو، هرکیشِ بد،بن بست شد 
خطی اگرکج می کشد،شایدقلم بردارباد


اشعار بی پروای تو هرچندغوغا می کند
لیک آن سخن مانا شود،کان بر بشر غمخوار باد


بیت الغزل ها کشته یِ هر مصرعِ عریان شده
برقاتلان شعر هم ،باید چنان مختارباد


#ارسا-اجلالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۰۹
فرشید فلاحی

 «باران»

کاش باران تا سحر پیدا شود 
هر شقایق عاشقی شیدا شود 

ژاله ها روید به رُخسارانِ گُل
قطره ها جوینده تا دریا شود 

آسمان دستان گشاید بهرِعشق 
غنچه ها سیرابِ این مینا شود
 
می نمایم نذرِ چشمانم شبی
شوقِ اشکی را که او بینا شود
 
گرکویرستانِ شب تَفتیده ام 
خوابِ "باران" دیده ام معنا شود
 
"بر درختِ زنده بی برگی چه غم "
صبر باید شامِ من فردا شود
 
آرزو چون دانه ای در سینه ام 
کاش باران تا سحر پیدا شود 

#فرشید_فلاحی   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۰۹
فرشید فلاحی