انجمن شاعران طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

   

 ناز نگاه
به جهان ناز نگاه تو خریدار شدم
چشم سر بستم و در سینه پدیدار شدم

آنچنان در پی معنای تو گشتم ز درون
که گمان خفته به خود بودم و بیدار شدم

پنبه در گوش سر و چشم به نظر بازی تو
بی خبر اهل جهان لایق دیدار شدم

گوش دل پر شده از نغمه ی پر شور سروش
زین سبب از دل و جان مست شنیدار شدم

چون بریدم ز دلم شاخه ی پربار هوس
به سرافرازی تو همچو سپیدار شدم

رستگارا نفست گرم و دلت همچو بهار
که به حق از سخنت طالب دلدار شدم

#قاسم_رستگاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۵۱
فرشید فلاحی

  

 

شهر خالی می شود...

کوچه ها یخ می زنند...

ِاردیبهشت ... می رود...

اما طعم شیرین کرشمه اش؛

می کُشد نفس تنگ زمین را...
هلاک می کند ظلمت کده ی این مسافر  غریب  را....
خیابان هایش پر می شود از

  بغض ِسرگردانی...

شهرهایش لبریز می شود از تنهایی...

چشم انتظار می ماند....این بیمار محتضر
تا آبان در لا به لای ذهن پر آشوبش
از راه برسد

تا آذر دوباره با ناز خود را برساند....
تا سرشار وسرمست  گلهای داوودی از جنس اهورای اش شود.....
وجرعه نوشِ شرابِ ناب. رنگ هایش ...

تا اعجازش به حد جنون برساندش
و نفس به نفس برسد به کویش ...

تاغروب رنگی اش هرروز بُکشدودوباره زنده اش کند

براستی...

حکمت

 عمر طولانی  تابستان در چیست ؟

#فاطمه_ باریکانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۴۵
فرشید فلاحی

 



  شب قدر


خدا کند ؛ که شب ِ قدر ، خوابمان نَبَرد!
و دزد ِشب زده ای، ماهتابمان نبرد


میان ِ ناب ترین ذکر ِ فاخر ِ "یارب"
مزوّری به بهانه ، ثوابمان نبرد


قرار ِ روزه به افطار ِناصواب مباد
که جعل ِ بی سندی ، حرمتِ کتابمان نبرد


به گوش ِ دل بسپاریم ، ذکر حضرت دوست
که ژاژ و وسوسه ها ، هوش و تابمان نَبَرد


به رَحم ؛ در بگشاییم ، بر فقیر ِ سلام
که خیر ؛ حضرت ِحق ، از حسابمان نبرد


به "یاربی" که قرار است ، قَدر ِمان باشد
خدا کند ؛ که شب ِقدر ، خوابمان نبرد!

#مسلم_آهنگری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۸ ، ۲۱:۵۶
فرشید فلاحی


خلوت گزیدگان

ماییم و اشک دیده و سودای عشق یار
وز بارگاه بخشش جرمش امیدوار
 
پوشیده نیست زیور مهر از لقای دوست
روز الست لطف مزیدش شد آشکار

گر رهروی به ملک یقین در طریق عشق
پاینده باش که کار جهان نیست پایدار
 
باید که در طریق طلب جمله جان شوی
تا جان به پای دلبر جانان کنی نثار

گر سقف آستان جهانی شود خراب
ما را غم فراق نگار است و درد یار

مجلس به بزم عشرت مستانه می رود
از فیض جام و ساقی گلفام و گلعذار

ساقی به تیر غمزه مزن بر دل سبو
ساغر به لطف باده بگردان و می بیار

کامم رواست از اثر صوت بلبلی
میخواند دوش نغمه ی شیرین شهریار

جز بذر دوستی که دهد بار آشتی
در کشتزار خاطره بذر ی دگر مکار
 
از آستان رحمتش این مژده ام رسید
خلوت گزیدگان ماه صیامند رستگار
 
ورد سحر شفاست براری ز کف مده
غیرت ببر ز همت پاکان روزه دار

#امان_الله_آقابراری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۸ ، ۲۱:۵۲
فرشید فلاحی

                


                                               مسجد کوفه

ای صدایت تاابددرجانِ من

ناله هایت نیمه شب مِهمانِ من


ای قیام ات،ای قُعُودت هرکجا

درقُنوتت، درسُجودت تا خدا


ای به نخلستانِ ما چاه آمده

ای که بر بیراهه ها،راه آمده


بندگان را رَهنمایی می کنی

عاشقانت را خدایی می کنی


گوش کن مسجد بگوید این چنین

گیوه ها را پا مکن مولای دین


 یا علی امشب میا درکویِ من

تا نریزد خونِ پاکت رویِ من


دشمنت با تیغِ زهر آماده است

سَجده گاهت را به نَهرآماده است


 می نماید غرقِ خون مِحراب را

می نوازی اینچنین مِضراب را


"هین! قَسم برکعبه وپروردگار

رستگارم،رستگارم،رستگار


 با خدا بودم خدایی می شوم

دررَهَش اینک فدایی می شوم"


کوفه وکرب و بلا،شام ودمشق

شدنشانِ حضرتِ سلطانِ عشق


پادشاهِ آسمانی وزمین

اکفیانی،یاامیرالمؤمنین(ع)


  #فرشید_ فلاحی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۵۸
فرشید فلاحی