انجمن شاعران طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

       راز

      ما رازِ دلِ سرخِ شقایق بودیم

      دریا زده  بی‌باک، چوقایق بودیم

 

                       رفتیم فراسوی غباری مبهم

                       تنها به گناهِ این که عاشق بودیم

                             #فرشید‌فلاحی

 

                       

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۳:۵۹
فرشید فلاحی

طفلِ دل

باید برای طفل دلم مادری کنم
گهواره‌ای بسازم و پر گستری کنم

در چار لٰای چٰامه و قُنداق قصه‌ها
لالایی‌اش بخوانم و خواب آوری کنم

تا خواب نازِ کودکِ جانم شود عمیق
تقریرِ حالِ قصهٔ شاه و پری کنم

از شرم عاشقان و نگاه و نجابتش
نجوای عشق تازه‌ای از دلبری کنم

یا تکه تکه‌های دلم را به بند و بست
مرهم زصبربندم و تاب آوری کنم

شاید سبد ببافم و بسپارمش به رود
خود را غریق برکهٔ بی باوری کنم

شاید به کوه بردم و با مرغ کوه قاف
عهدی دوباره از پی جان پروری کنم

مبهوت قصه‌ام که چه کرده‌است با دلم
آن کس که گفت مُهرهٔ  دل گوهری کنم

 ساغر شکست و خمره دل را به خون کشید
 نفرین به هرچه حیله و بازیگری کنم

در جستجوی آب، سَرابم اگر فریفت
باید دوباره هروله‌ای هاجری کنم

کنعان نشینِ کلبه احزان دلِ من است
باید به مصرِگم شده‌اش رهبری کنم

ای آخرین سرودهٔ بی‌تابیِ دلم
 مرگم امان دهد که تو را یاوری کنم

آهسته گریه می‌کند این جا کسی چو من
باید برای طفلِ دلم مادری کنم

#فرشیدفلاحی     ۱۴۰۰/۷/۲۰
#انجمن‌شاعران طالقان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۰۰ ، ۱۲:۵۹
فرشید فلاحی

عصارهٔ عشق

شرقی‌ترین عصارهٔ عرفانی ام، بیا
یک‌ شب درونِ کلبـهٔ بارانی ام، بیا

گیسو رها نماو به اعجازِ نامِ عشق
تا کوچه باغِ خوابِ زمستانی ام، بیا

دل را خیالِ روی تو آشفته می‌کند
ای باورِ خیالِ  پریشانی ام، بیا

باتو نگفته‌های دلم، شعرمی‌شوند
ای آشنـای واژهٔ پنهـانی ام، بیا

درسینه ام چو آتش عشقت همیشگی ست
شـعله فـروزِ سینـهٔ سـوزانی ام، بیا

باتو هزارو‌ یک شبِ شعرو غزل خوش است
یلـــدا رسیــده است، به مهمـــانی ام، بیا

چشمم به انتظارِتو فانوس می‌شود
شرقی ترین عصارهٔ عرفانی ام، بیا

#فرشیدفلاحی   ۹۹/۸/۲۲   طالقان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۰۸:۵۴
فرشید فلاحی

 

راز خامـــــوش

مـــن رازِخامـــــــــوشِ بنــــایِ باستــــــانم
عمــــری زمان خواهــدکه خوانـی داستانم

بـرپیـــکرم صـدهانــشان از زخــم تیــــشه
بشکستــــه تنــــدیسـم ولیـــــکن جاودانـم

مــن ردِّ پـــــــای رَهُــــــروانِ یـالِ البـــــرز
گاهـــی دمـاونــــدم، کمـــی آتشــــــفشانم

زرتشتـــم ودرسینــه ام آذرگُشســپ است
یــادآورِ صـــدتیـــــــرگــان ومِهـــــــرگـانـم

همچــون شقــایق بر دلـم صـــد داغ باشد
آتـــش زتیـــــرِ آرش آمــــد بـــرکمــــــانــم

بـر روزنِ شـب هـای بـی فــردا کشیـــــــدم
آهِ بلنـــــدِ سیــــــنه ای تــــا آسمـــــــــانــم

شایـدکســی این "خـط ســـــوم"را بخواند
مــن رازِ خامـــــــوش بنــــــای باستـــــانـم

#فرشید_فلاحی     97/7/9

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۸ ، ۲۲:۲۳
فرشید فلاحی


مثل نور

بعضی اگرچه طعنه ی انکار می زنند
مارا میان باغ خدا  جار می زنند

باید پرید و رفت که درخاکدان شهر
این کرکسان به چشم تومنقارمی زنند

اینجا کسی به فکر کسی نیست بی دلیل
حرف دروغ ومسخره بسیارمی زنند

بی معنی است صحبتی از ارزش خرد
جایی که چوب کفر به افکارمی زنند

دنیاکمان وچرخ زه وروزگار تیر
با دست هم به دیده ی بیدار می زنند

برخیز مثل نور که درسایه ی سحر
یک کهکشان ستاره ی نو دار می زنند

#ناصر_باریکانی (ناصح)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۷
فرشید فلاحی


سرود قاصدک ها

قاصدک اینجا خبر ها  مبهم است
هیزم سوزاندنی ها  درهم است

رنج و درد و غصه بسیار است لیک
دلخوشی ها پیش آدم ها  کم است

هر کسی سر  برده در لاکش فرو
چون کمان  قد بلند ما   خم است

حال بابا ها در اینجا خوب نیست
مادر اینجا درد جان را مرهم است

قهر کرده ابر و باران  با زمین
رازقی در انتظار  شبنم  است

چشمه و رود  خروشان را چه شد؟
بارش باران در اینجا نم نم است

سیب را چیده ست حوا  از درخت
کیفر و جرمش نصیب آدم است

در سکوتی سرد بنشست  عاطفه
قاصدک اینجا خبر ها مبهم اس

  #فهیمه_خلیلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۴
فرشید فلاحی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۲
فرشید فلاحی


ای مثلِ خزان زرد،کسی منتظرت نیست
محبوبه ی شبگرد،کسی منتظرت نیست


تنها شده در شهرِ شلوغِ تُهی از عشق
در کوچه ی بی درد، کسی منتظرت نیست


آواره یِ نفرینکده ی عمری و اینجا
در قامتِ یک مرد کسی منتظرت نیست


با شیب تنت پله عمرت به فراز است
در پیریِ پاگَرد، کسی منتظرت نیست


تاراج شده هم دل و هم جسم و روانت
بازنده ی این نرد! کسی منتظرت نیست


با رَم شدن اینهمه حیوان صفتِ رذل
از خود شده ای طرد، کسی منتظرت نیست


هرچند که بازار تو گرم است ولی باز
جز یک زن دلسرد،کسی منتظرت نیست


این ظلم زمان بود و زمین بستر آن شد
از فاجعه برگرد،کسی منتظرت نیست


#ارسا- اجلالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۸ ، ۲۱:۰۷
فرشید فلاحی

   

 ناز نگاه
به جهان ناز نگاه تو خریدار شدم
چشم سر بستم و در سینه پدیدار شدم

آنچنان در پی معنای تو گشتم ز درون
که گمان خفته به خود بودم و بیدار شدم

پنبه در گوش سر و چشم به نظر بازی تو
بی خبر اهل جهان لایق دیدار شدم

گوش دل پر شده از نغمه ی پر شور سروش
زین سبب از دل و جان مست شنیدار شدم

چون بریدم ز دلم شاخه ی پربار هوس
به سرافرازی تو همچو سپیدار شدم

رستگارا نفست گرم و دلت همچو بهار
که به حق از سخنت طالب دلدار شدم

#قاسم_رستگاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۵۱
فرشید فلاحی

  

 

شهر خالی می شود...

کوچه ها یخ می زنند...

ِاردیبهشت ... می رود...

اما طعم شیرین کرشمه اش؛

می کُشد نفس تنگ زمین را...
هلاک می کند ظلمت کده ی این مسافر  غریب  را....
خیابان هایش پر می شود از

  بغض ِسرگردانی...

شهرهایش لبریز می شود از تنهایی...

چشم انتظار می ماند....این بیمار محتضر
تا آبان در لا به لای ذهن پر آشوبش
از راه برسد

تا آذر دوباره با ناز خود را برساند....
تا سرشار وسرمست  گلهای داوودی از جنس اهورای اش شود.....
وجرعه نوشِ شرابِ ناب. رنگ هایش ...

تا اعجازش به حد جنون برساندش
و نفس به نفس برسد به کویش ...

تاغروب رنگی اش هرروز بُکشدودوباره زنده اش کند

براستی...

حکمت

 عمر طولانی  تابستان در چیست ؟

#فاطمه_ باریکانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۴۵
فرشید فلاحی