انجمن شاعران طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

❇️دختر دریا👇


دوباره دختر دریا ترانه می خواند
ترانه های مرا عاشقانه می خواند


بهار زمزمه ای با چکاوکان دارد
چنان که رویش جان را جوانه می خواند


درخت و سیر صعودی به آسمان یعنی
قنوت ساده ی خودرا شبانه می خواند


نسیم صبح به گوش اقاقی وسنبل
نفس نفس غزل بی بهانه می خواند


مدام بلبل عاشق برای محبوبش
هزار نغمه ی شیرین به لانه می خواند


به ابر می نگرم در کمال آرامش
به خوردِ صحن چمن دانه دانه می خواند


اگر به بزم طبیعت نظرکنی،ناصح
تو را به دیدن گل ها،زمانه می خواند


#ناصر_باریکانی(ناصح)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۶ ، ۱۲:۴۲
فرشید فلاحی

❇️ فاصله👇


مرنج از من که شب همدرد مهتابم مرنج از من
دگرباقصه عشقت نمی‌خوابم مرنج از من


سوار موج دلتنگی به دریای  نبودن هات
 به شوراب غمت درحسرت آبم مرنج از من


مثال یک صدف پوچم رها درساحلی تنها
چو هجران را گزیدی درّ نایابم مرنج از من


به عشق راه دورتو دلم خّرم نگردد چون
شبی روشن نشد با کرم شب تابم مرنج از من


دلم رنجور و تن مهجور وبیمار خیالت من
کنون چون پیرزن محتاج سرخابم مرنج از من


به دنبالت چو می گردم به جای دور جان تو
چو سرگیجه چنان چون چرخ دولابم مرنج از من


نجستم من تو راگشتم دعابر لب که باز آیی
ز مردم دورم و درکنج محرابم مرنج از من


فراق وکبر رستم وار تو شددشنه برقلبم
فدای دوری و عشقت چو سهرابم مرنج از من


چه حسرت می‌برم برخادمان وزیر دستانت
که از نزدیک می گوینداربابم مرنج از من


تو گفتی:دردلم هستی و غیرتوهمه بر لب
کدامین دل که من اینگونه بی تابم مرنج از من


بهانه هی بهانه هی بهانه باز می گیرم
زدنیا،چون تو را اینجا نمی‌یابم مرنج از من


#ارسا_اجلالی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۷
فرشید فلاحی

❇️ مشق عشق 👇🏻
باز آ که کاخ مهر و محبت بنا کنیم 
بیغوله های نفرت ظلمت رها کنیم 


چون قدسیان ز شارع آفاق بگذریم 
با مشق عشق درد شقاوت دوا کنیم 


زنجیر کینه توزی خود کامه بگسلیم 
آغوش مهر ورزی جانانه وا کنیم 


گر دیگری ز حقد عمل تخم کینه کاشت 
ما کار بر مدار شرارت چرا کنیم 


محنت کشیم و عشق بورزیم و دل بریم 
میثاق عشق ورزی خود با خدا کنیم 


گر سقف آستان زمین موج خون زند 
ما عاشقان به پیر مغان اقتدا کنیم 


گلنوش باده نوشی و گلبانک عشق را 
باشد به لطف ساقی و مطرب بپا کنیم 


قول لئیم شیوه ی عزت نمی دهد 
گوش نیوش بر سخن آشنا کنیم


دیدار یار مایه ی خشنودی دل است

آن به که سر به زیر قدومش فدا کنیم

جان ازشمیم شعر براری معطراست

دل را سرای مردم صاحب صفا کنیم


#امان-اله-آقا-براری

           

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۲۰:۵۹
فرشید فلاحی

 

 

 

 

طعم باران می دهد شعر ترم 

 

واژه ها را سوی رویا می برم


بوی باران شاد و مستم می کند 
جان تازه می دمد در پیکرم 


می روم تا دشت گلهای بنفش
عطر آن را بهر یارم می خرم


زیر باران یاد یارم می کنم 
جز خیالش چون نباشد در سرم


خوش بود باران پاییزی مرا 
بی گمان من در بهاری دیگرم


#مریم_حاج_علیان 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۴
فرشید فلاحی

عبور ماه


نشسته ام که ببینم عبور ماهم را
ستاره های خیالش گرفته راهم را


زِشرم  آینه آرام  می زنم  نفسی
چرا که یاد لطیفش شکسته آهم را


نهاده ام سرِ زانوی خویش پیشانی
برای آنکه  به یاد آورم گناهم  را


کنار  پنجره  پنهان سوال  می‌کردم
که چند مرتبه دزدیده ام  نگاهم  را


خدا کند که بیاید  به خاطر دل من 
نخوانده است اگر نامه ی سیاهم را


کسی که فکر مرا اشتباه  می‌خواند
نشان  ناصح ما داد اشتباهم  را


#ناصر_باریکانی(ناصح)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۶ ، ۱۵:۳۵
فرشید فلاحی

آمدی بار دگر تا مست وشیدایم کنی
گم شدم در خود مگر درسایه پیدایم کنی


با شروع فصل تو دل بی قراری می کند
می شود هرشب مرامهمان یلدایم کنی؟


مهروآبان آذرت بازارگرم عاشقیست
دل به کف دادم که تا رندانه سودایم کنی


وعده ی دیدار ما در صبح بارانی چه شد
بیش از این نبود روا امروز و فردایم کنی


خسته ام ازخواهش وبیراه رفتن های خویش
ازکجا آیم که تا مجنون لیلایم کنی


رستگارا با می وشعروغزل فالی بگیر

مه گرفته خاطرم باشدهویدایم کنی

#قاسم-رستگاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۶ ، ۱۵:۱۷
فرشید فلاحی


بارانِ غزل


غزلت راکه نوشتم،هدفم دل بوده
بین ما این غزل دلشده حائل بوده


تو ردیف غزلی،قافیه ای،می‌دانی؟
شعر بی تو الکی نقل محافل بوده


غیر دیوانه شدن،من چه کنم وقتی که
هر کسی بی تو دلش می‌تپد عاقل بوده!؟


باز پاییز رسیده است ،تو را می‌بینم
زیرباران ،غزلم محو شمایل بوده


آدمی که سر هر فصل تو را می‌خواند
ثبت احوال نوشته است که بیدل بوده


دور این حادثه می گردم و می اندیشم
خطبه ی شعر من و عشق تو باطل بوده


#مینا_آقاخانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۶ ، ۱۱:۲۱
فرشید فلاحی


قافله ی عشق 👇


بر گرد حریم حرم دوست چه غوغاست
راسش سر نی یوسف دل زاده ی زهراست 


از قافله ی عشق بجز عشق مجویید 
غوغای دل از نیزه ی خونبارهویداست


 
هر غنچه که بیند رخ او جامه زند چاک
هر چشمه که جوشد ز زمین در غم دریاست
 
از سلسله جنبانی سر سلسله ی عشق 
بس فتنه ز هر حلقه ی آن سلسله برخاست 


خورشید مگر خفته به خون در جبل النور 
که اندوه شب تیره از این واقعه پیداست 


بر گرد جوانان به خون خفته در آن دشت 
با خیل ملک نوحه کنان ام ابیهاست
 
بر غربت صد پاره ی اجساد شهیدان 
خون گشته دل حیدر خونین دل زهراست 


آتش مزن آن خیمه ایا ملحد ملعون 
باشد که در او حجت حق آیت عظماست 


بر قافله بان گوی عنان گیر دمی چند 
شاید که بر این معرکه زینب به تماشاست 


رخسار گل آیینه ی رخسار شهید است 
خون دل هر لاله ز داغ دل لیلاست


در گوشه ی ویرانه هنوز از غم طفلی 
آهنگ حزین در بن این گنبد میناست
 
هر کس که دلش واقف اسرار نهان است 
محبوب جهان است اگر خاک کف پاست 


با گریه براری لب و پیمانه گرفتن 
از دست همان دلبر دردانه چه زیباست

#امان_آله_آقا_براری

-------------------------------------------------
باز در صحرای دل،اندوه و غم کاشانه کرد
بازهم گیسوی شب را ،دست ماتم شانه کرد


باز هم آمد محرم ،نینوا در خون نشست
کربلا با لاله های سرخ ،رنگین خانه کرد


چادر غم بررخ خونین صحرا،خیمه زد
مرغ شب درزیربال خویش ازغم لانه کرد


ماه خود را در قفای ابرها،پنهان نمود
در دل مهتاب ناگه،ظلمت شب خانه کرد


گل گریبان چاک زد،از هجر آن شمع وجود
آتش عشقش شرر بر بال هر پروانه کرد


باز هم رنگ شفق ،چون لاله گلگون منظرست
ساقی هستی می از ابریق خون،پیمانه کرد


داغ جانسوز حسین در دل دوباره تازه شد 
قصه کرب و بلا،هر عاقلی دیوانه کرد


باز مشک خالی و دست بریده با فرات
صحبت از پیکار نفس و غیرت مردانه کرد


نوحه گر شد جبرئیل اندرغمش روز ازل
حضرت آدم به یادش،گریه جانانه کرد


رد خون میزد قلم ،با واژه های (آریا)
آنزمان که شعر،ترسیمی از آن افسانه کرد

#شهرام-آریافر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۳۰
فرشید فلاحی


فیض حضور 👇


گر در سرت هواست که سودای او کنی
باید ز آب معرفت ازجان وضوکنی
 
کی ره بری به ساحت قدسی کوی دوست 
با سعی چشم دل مگرش جستجو کنی 


در مکتب قبیله ی دلدادگان سزاست 
جان رانثارطلعت روی نکو کنی 


بر روی شانه بازی زلفش چو بنگری 
عیشی گران ز جلوه ی هر تار مو کنی
 
در هر سحر تفرج بستان چه دلگشاست 
خاص آن سحر که چهره به می شستشو کنی

 
روی خزان ندیده همان به به وقت گل
گلگون چو روی لاله زخون سبو کنی
 
نا دیده درد فرقت ونا برده رنج عَشق 
کی می توانی از غم دل گفتگو کنی 


فیض حضور آن دمت حاصل شود 
که تو 
همچون کلیم جانب میقات روکنی 


مشتاق بوی باده ی مستانه ای بکوش 
تا از سبوی باده ی عطار بوکنی
 
ناسفته راز نغمه براری زبلبلی 
نبود روا که دولت گل آرزو کنی 


#امان_اله_آقا_براری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۲۲
فرشید فلاحی


❇️ درعبور آیینه👇


حتی در این آدینه ی پایان شهریور 
آینه می داند که دلتنگ بهارانم 

با اینکه در دروازه های شهر پاییزم 
در انتظار بوسه ی لب های بارانم


#مسلم_آهنگری
_____________________
ای آینه،من در توام تصویریک رویای دور
پیرم ولی کودک نما،دیدم خودم را در عبور


#فرشید_فلاحی
_______________________
در آینه می دیدم خود را که دگر پیرم
از عشق تو ای لیلی دیریست زمینگیرم 

دیگربه سرم آن موی،چون موجِ شبق گون نیست
سرمستی چشمانم یادآورمجنون نیست

هر پلک فرو افتاد درحسرت دیدارت 
صد چین وشکن رویید درصورت دلدارت

در آینه می بینم خود راکه دگر هیچم
از درد فراقت باز درخاطره می پیچم


#ایثار_اجلالی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۲۹
فرشید فلاحی