انجمن شاعران طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

❇️ شبیه شیشه👇


شبیه شیشه ام دستِ خودم نیست
زلال اندیشه ام دستِ خودم نیست


دلم پشتِ نگاهِ دوست پیداست
صداقت پیشه ام دستِ خودم نیست


      #ناصر_باریکانی(ناصح)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۰۳
فرشید فلاحی


❇️ آرزو👇


برایت آرزو کردم که حالت بهترین باشد
بهارت جاودان باشد،دلت هم اینچنین باشد


برایت آرزو کردم که باشدعشق همراهت
بتابدبرسرت خورشیدومهتابت قرین باشد


سلامی هرسحرگاهان،سپاسی از دل وازجان
سلامت،سروری،سامان،سُرورت در زمین باشد

برایت آرزو کردم که یابی آرزوهایت
سلیمان باشی ودنیا توراهمچون نگین باشد


به درگاهِ خدایم نیمه شب دستی برآوردم
برایت آرزو کردم که حالت بهترین باشد



#فرشید_فلاحی  97/1/1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۴۴
فرشید فلاحی

❇️دامن خیال👇


‍ از دامن خیالم بیرون نمی روی تو
از منظر نگاهم پنهان نمی شوی تو


شیری شکسته پایم لنگان به نامرادی
آهسته رو غزالم ترسان چه می دوی تو؟


آری شکار مایی نی از طعام جسمت
می بویمت به مشکی آن دم که می دمی تو


#قاسم_رستگاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۰۶
فرشید فلاحی

❇️نام تو👇


نام تو مخمل تن پوش من است

سخنانت همه در گوش من است


خاطرت خوشه رنگین عنب 

باده گاه سحرنوش من است


یاد تو یاد نفس هاى خیال

واژه اى بر لب خاموش من است


ذات پر خیر تو را معجزه است

که علاج دل پر جوش من است


بارش مرحمتت راحت جان

راحت بستر و آغوش من است


گفته اى در ره تو جان بدهم

مژده جسم کفن پوش من است


بانگ و فریاد تو بر خفته عقل

بینشى بر سر مدهوش من است


خواسته هاى دهنت با دل من

حلقه آویز بنا گوش من است


گر ضیا از تو سراید چه عجب 

نقش تو زینت منقوش من است


#ضیاءالدین_فلاحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۰۳
فرشید فلاحی

❇️تنهاترین👇


تنها ترین بُدَم که تو مهمانم آمدی
با نورِ ماه بر لبِ ایوانم آمدی


من درمیانِ کفر خودم گم شدم ولی
همره شدی وهم رهِ ایمانم آمدی


"یک دست جامِ باده و یک دست جعدِ یار"
ای جان فدای تو که بدین سانم آمدی


چون بادِ حادثات چراغم شکسته بود
بودم ملول و خسته که انسانم آمدی


دیدی که نورِ دیده ی خود داده ام زدست
یوسف شدی به کلبه ی احزانم آمدی


پایانِ هر غزل به تخلص چو نامِ توست
ای ناتمامِ عشق،تو پایانم آمدی


#فرشید_فلاحی 
                

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۳۸
فرشید فلاحی

❇️روزگار👇


خدایا بین چه رنگین روز گارم
زمستان یخ زده فکر بهارم


نه دست مهربانی برسرِمن
نه یاری می نشینددرکنارم


زمین با سبزه وگل شدهماغوش
زمین گیر ازخطای بیشمارم


زبان آهسته گو دشمن نفهمد 
در این ویرانه خوشتر از هَزارم


هزاران عاشق دلخسته دارم
  یکی  برده دلم را بیقرارم


نشینم چون پرستو کنج ایوان
دو دیده بر ره وچشم انتظارم


نمی دانم کجا کی در‌چه ساعت؟
به دیدارش زمان را می شمارم


خداقسمت کندبینم دوباره
گلِ لبخندِشیرینِ نگارم


#شیرین_تمیمی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۳۵
فرشید فلاحی


            در پناه دل❤️
‍ رهگذر دستم بگیر چون موج گردابی شدم
از سر حرص و طمع پاگیر مردابی شدم


چون عقابی بوده ام بالا نشین قله ها 
جلد تالاب لجن همسان مرغابی شدم


ته نشین از مانده ی جام شرابی بوده ام
خوشه ی انگور جان را زخم تیزابی شدم


رستم نفس و هوس در خود گریبانم گرفت
باورم از پا فتاد و همچو سهرابی شدم


مقصد ما کعبه ی دل بوده در وادی عشق
زاهدی چله نشین در کنج محرابی شدم


مدعی بودم به دریا مرد طوفان ها منم
با نسیم نیمه جانی مرغ غرقابی شدم


رستگاران در پناه دل ره جانان روند
من به کار وصله در شولای اربابی شدم


#قاسم_رستگاری



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۳۸
فرشید فلاحی


❇️انکار،اصرار👇


وقتى تمام لحظه ها بر من محاط اند
تصویرِ امنِ دستهایت در سرم هست
من انقراضِ نسلِ زنهای نجیبم
وقتى نشیبِ سینه ات در خاطرم هست


آن شب هزاران پاى رفتن در تنم بود
 برطبقِِ عادت،عاشقت بودم به تکرار
حالا کفن کن خاطراتم را،بمیران
تو مردِ انکارى و یک زن مردِ اصرار
 
زن با قدم هایى که برعکسِ خودش بود
سلانه سلانه تنت را زیرورو کرد
وقتى  لبانت بر لبش لغزید،گم شد
تا صبح خود را در نگاهت جستجو کرد


او قاصدک ها را برایت  خواب مى دید
بیدار شد،خود را در آغوش تو جا کرد
روحش براى با تو بودن قد کشید و
جانش به دستانت،به چشمت اقتدا کرد


مسحور در دستان گرمت غلت مى زد
پروانه اى سى ساله بیزار از بکارت
بى تاب از شوق وفورِ شانه هایت
از جنگ با بوسه،به دنبال اسارت


زن گونه ای نایاب از یک قاصدک شد
از استخوان تا استخوان در عشق جاخورد
آرایه ها بر پیکرش تعظیم کردند
چون صفحه ای از یک کتاب شعر تاخورد


پروانگی را در خودش اعدام کرد و
پرواز را محبوس در بالَش به اجبار
حالا کفن کن خاطراتم را بمیران
تو مردِ  انکاری و یک زن مردِ  اصرار


#فریما_لهراسبی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۶ ، ۱۶:۲۲
فرشید فلاحی

رنگِ بی رنگی


بیا چون آسمان یکرنگ باشیم
چودریا آبی وبیرنگ باشیم


هوای سر به پای دل ببندیم
سرا پا دشمن نیرنگ باشیم


صبوری بر قضا کار کمی  نیست
کُمیتِ فتنه را ‌در جنگ باشیم


به کوچِ  فصلیِ مرغانِ  وحشی 
تماشاگر بدونِ سنگ باشیم


دراین آشفته بازار زمانه
رها ازفکر نام و ننگ باشیم


بیا دامن زده برمهربانی
چو باران،ساده وبی رنگ باشیم


بهاری تازه در دل پرورانیم
برای باغِ گل، اُورنگ باشیم


#شیرین_تمیمی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۵۰
فرشید فلاحی

شیعه


ما به نام علی آن، فخر زمان حساسیم
ما به مظلومیت و زخم زبان حساسیم


درد او درد یتیمان و فقیران بوده
مابه هردیده سرشک است روان حساسیم


                 
فاطمه "بَضعة مِنِّی"که خداوند بگفت
ما به آن دختر پیغمبرمان  حساسیم


در گلو بغض نشسته. زهمان حمله ی شوم
ما به دیوار و در و دود بدان  حساسیم


به اذانی که در آن ذکر ولایت نشود
به موذن که به آن ذکر اذان حساسیم


ما به هر ذره از آن خاک دل آشوب بقیع
ما به آن مدفن از دیده نهان حساسیم


شیعه یعنی چوحسین .جان خودش را بدهد
این که ما بر همه ی ظلم عیان حساسیم


دل ما بسته به آن گنبد زیبای دمشق
به نگاه .چپی از سوی خصان حساسیم


خصلت عشق و وفا در دل هر شیعه نشست
ما به مشک و  علم و  آب رسان  حساسیم


صبر و ایثار و جوانمردی این قوم ببین
ما به گودال و تلی .دل نگران حساسیم


عاشق مرگ شهادت ،همه از خرد و کلان
ما به نام گلو و تیر و کمان حساسیم


کاروان اسرا مظهر ایمان و شرف
به نگاه گنه آلوده  چنان حساسیم


اوج حساسیت اینک ،زهمین عصر شده
چون بهار دل ما گشته خزان حساسیم


ما به ایران و به آن پرچم با عزت او
ما به خون شهدا ،بر رهشان حساسیم


چه جوانها که نرفتند و نیامد خبری
ما به تابوت سبک .بهر جوان حساسیم


ما به والفجر و ظفر،فکه و دربندیخان
ما به هور شهدا، بستر آن حساسیم


ما که چون بدر و ظفر،قدس و محرم دیدیم
به تجاوزگری از چشم بدان حساسیم


رهبری پشت و پناهی ست به هر ایرانی
ما به شآن ، ولی  امر جهان حساسیم


#سید_مهدی_افتخاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۴۷
فرشید فلاحی