نجوای آغوش
شنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ۱۲:۴۰ ب.ظ

غزل نجوای آغوشِ تو گردید
رَدای خواب و تن پوش تو گردید
چو از تو میسرودم در خیالم
غزل حیران و مدهوش تو گردید
هوای گیسوانت میوزید و
چراغ دیده خاموش تو گردید
چه کردی با دلِ دیوانهٔ من؟
که مستِ مست و بیهوشِ تو گردید
تو خوابیدی و من آرام خواندم
غزل نجوای آغوشِ تو گردید
شعر از: #فرشیدفلاحی