انجمن شاعران طالقان
محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان
انجمن شاعران طالقان
محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان
خانه
درباره من
سرآغاز
تماس با من
طبقه بندی موضوعی
یک عکس و چند شعر
(۱)
یک بیت و چند شعر
(۱)
خلاصه آمار
بایگانی
شهریور ۱۴۰۳
(۴)
مرداد ۱۴۰۳
(۱)
ارديبهشت ۱۴۰۱
(۱)
آبان ۱۴۰۰
(۱)
آبان ۱۳۹۹
(۱)
مهر ۱۳۹۸
(۱)
مرداد ۱۳۹۸
(۳)
تیر ۱۳۹۸
(۱)
خرداد ۱۳۹۸
(۵)
ارديبهشت ۱۳۹۸
(۱۳)
فروردين ۱۳۹۸
(۱۲)
اسفند ۱۳۹۷
(۵)
مرداد ۱۳۹۷
(۲)
فروردين ۱۳۹۷
(۲)
اسفند ۱۳۹۶
(۶)
بهمن ۱۳۹۶
(۷)
دی ۱۳۹۶
(۳)
آذر ۱۳۹۶
(۱)
آبان ۱۳۹۶
(۶)
مهر ۱۳۹۶
(۷)
شهریور ۱۳۹۶
(۱۴)
مرداد ۱۳۹۶
(۱۷)
آخرین مطالب
۰۳/۰۶/۱۳
چراغ و باد
۰۳/۰۶/۱۳
عطش عشق
۰۳/۰۶/۱۳
هجوم
۰۳/۰۶/۱۳
یک شب
۰۳/۰۵/۲۹
بی تو
۰۱/۰۲/۳۱
رباعی
۰۰/۰۸/۰۴
طفل دل
۹۹/۰۸/۲۷
عصارهٔ عشق
۹۸/۰۷/۰۹
راز خاموش
۹۸/۰۵/۰۲
مثــــــــل نــــــــــور
پیوندها
درجی: دریچه ای رو به طالقان
۱ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است
در مرزبی عبور
❇️ درمرزِبی عبور👇
پرسید عابری درمرز بی عبور
دل را زدی ورق در جلد شهر دور؟
اخمم به پرسشش پیچید و ردشدم
از معبدوطن درمدفن غرور
حالا به غربتم،یک خلوت شلوغ
یک ظاهر لذیذ،یک طعم تلخ وشور
تنهایی و من و رنجِ کشیدنی
یک انزوای عور درهُرمِ یک تنور
مانندیک شراب دُردِ تکبرم
کم کم فرونشست درقلب چون بلور
من ماندم و دلم،رسوای خاطرم
یک دفتربزرگ درگنجه ای نمور
تاریک خانه ی ِذهنم گشوده شد
دارم زهرکسی تصویر نوظهور
مادر،پدر،رفیق،همسایه،هم محل
از هرکسی که داشت درعمرمن حضور
دلتنگ میشوم حتی برای آن
خائن ترین رفیق،یا آن گدای کور
دلگیر میشوم از دل بریدنم
یک قلب زخمی ورویای سربه گور
هربرگ خاطرات،هر روزپشت سر
هر صفحه از دلم ،حالا شده مرور
یک برگ مانده ودرسطرِآخرش
یک پرسش عمیق دردفتری قطور
«دل را زدی ورق ،در جلد شهر دور؟»
پرسیده عاقلی در مرز بی عبور
#ارسا_اجلالی
۰ نظر
۰
۰
۱۷ آذر ۹۶ ، ۲۳:۰۴
فرشید فلاحی