انجمن شاعران طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

۵۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است



❇️ قالیِ غزل


قلبم دوید پای قلم بیت دیگری
باهر قدم تنید به هم عشق نوبری


ای خط نگار سینه و ای کارگاه مهر
این ریسمان سرخ غزل را کجابری


هر ره که می‌زنم بنویسم به غیرعشق
در ابتدای سطریکی نقطه آوری


گفتم بباف قالی شعری به رسم عقل
اما ز طرح و نقشه برونی،فراتری


از تارلمس بودن واز پودماشدن
طرحی محال را به خیالم می آوری


این قالی غریب غزل را که بافتی
ارزانی ات اگر چه خودت هم نمی خری


افتاد زیر پا و شدم ره نشین عشق
شاید شبی به کوچه شعرم زند سری!


#ارسا_اجلالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۶ ، ۱۴:۰۷
فرشید فلاحی

❇️دختر دریا👇


دوباره دختر دریا ترانه می خواند
ترانه های مرا عاشقانه می خواند


بهار زمزمه ای با چکاوکان دارد
چنان که رویش جان را جوانه می خواند


درخت و سیر صعودی به آسمان یعنی
قنوت ساده ی خودرا شبانه می خواند


نسیم صبح به گوش اقاقی وسنبل
نفس نفس غزل بی بهانه می خواند


مدام بلبل عاشق برای محبوبش
هزار نغمه ی شیرین به لانه می خواند


به ابر می نگرم در کمال آرامش
به خوردِ صحن چمن دانه دانه می خواند


اگر به بزم طبیعت نظرکنی،ناصح
تو را به دیدن گل ها،زمانه می خواند


#ناصر_باریکانی(ناصح)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۶ ، ۱۲:۴۲
فرشید فلاحی

❇️ مشق عشق 👇🏻
باز آ که کاخ مهر و محبت بنا کنیم 
بیغوله های نفرت ظلمت رها کنیم 


چون قدسیان ز شارع آفاق بگذریم 
با مشق عشق درد شقاوت دوا کنیم 


زنجیر کینه توزی خود کامه بگسلیم 
آغوش مهر ورزی جانانه وا کنیم 


گر دیگری ز حقد عمل تخم کینه کاشت 
ما کار بر مدار شرارت چرا کنیم 


محنت کشیم و عشق بورزیم و دل بریم 
میثاق عشق ورزی خود با خدا کنیم 


گر سقف آستان زمین موج خون زند 
ما عاشقان به پیر مغان اقتدا کنیم 


گلنوش باده نوشی و گلبانک عشق را 
باشد به لطف ساقی و مطرب بپا کنیم 


قول لئیم شیوه ی عزت نمی دهد 
گوش نیوش بر سخن آشنا کنیم


دیدار یار مایه ی خشنودی دل است

آن به که سر به زیر قدومش فدا کنیم

جان ازشمیم شعر براری معطراست

دل را سرای مردم صاحب صفا کنیم


#امان-اله-آقا-براری

           

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۲۰:۵۹
فرشید فلاحی

 

 

 

 

طعم باران می دهد شعر ترم 

 

واژه ها را سوی رویا می برم


بوی باران شاد و مستم می کند 
جان تازه می دمد در پیکرم 


می روم تا دشت گلهای بنفش
عطر آن را بهر یارم می خرم


زیر باران یاد یارم می کنم 
جز خیالش چون نباشد در سرم


خوش بود باران پاییزی مرا 
بی گمان من در بهاری دیگرم


#مریم_حاج_علیان 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۴
فرشید فلاحی

عبور ماه


نشسته ام که ببینم عبور ماهم را
ستاره های خیالش گرفته راهم را


زِشرم  آینه آرام  می زنم  نفسی
چرا که یاد لطیفش شکسته آهم را


نهاده ام سرِ زانوی خویش پیشانی
برای آنکه  به یاد آورم گناهم  را


کنار  پنجره  پنهان سوال  می‌کردم
که چند مرتبه دزدیده ام  نگاهم  را


خدا کند که بیاید  به خاطر دل من 
نخوانده است اگر نامه ی سیاهم را


کسی که فکر مرا اشتباه  می‌خواند
نشان  ناصح ما داد اشتباهم  را


#ناصر_باریکانی(ناصح)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۶ ، ۱۵:۳۵
فرشید فلاحی

آمدی بار دگر تا مست وشیدایم کنی
گم شدم در خود مگر درسایه پیدایم کنی


با شروع فصل تو دل بی قراری می کند
می شود هرشب مرامهمان یلدایم کنی؟


مهروآبان آذرت بازارگرم عاشقیست
دل به کف دادم که تا رندانه سودایم کنی


وعده ی دیدار ما در صبح بارانی چه شد
بیش از این نبود روا امروز و فردایم کنی


خسته ام ازخواهش وبیراه رفتن های خویش
ازکجا آیم که تا مجنون لیلایم کنی


رستگارا با می وشعروغزل فالی بگیر

مه گرفته خاطرم باشدهویدایم کنی

#قاسم-رستگاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۶ ، ۱۵:۱۷
فرشید فلاحی


فیض حضور 👇


گر در سرت هواست که سودای او کنی
باید ز آب معرفت ازجان وضوکنی
 
کی ره بری به ساحت قدسی کوی دوست 
با سعی چشم دل مگرش جستجو کنی 


در مکتب قبیله ی دلدادگان سزاست 
جان رانثارطلعت روی نکو کنی 


بر روی شانه بازی زلفش چو بنگری 
عیشی گران ز جلوه ی هر تار مو کنی
 
در هر سحر تفرج بستان چه دلگشاست 
خاص آن سحر که چهره به می شستشو کنی

 
روی خزان ندیده همان به به وقت گل
گلگون چو روی لاله زخون سبو کنی
 
نا دیده درد فرقت ونا برده رنج عَشق 
کی می توانی از غم دل گفتگو کنی 


فیض حضور آن دمت حاصل شود 
که تو 
همچون کلیم جانب میقات روکنی 


مشتاق بوی باده ی مستانه ای بکوش 
تا از سبوی باده ی عطار بوکنی
 
ناسفته راز نغمه براری زبلبلی 
نبود روا که دولت گل آرزو کنی 


#امان_اله_آقا_براری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۲۲
فرشید فلاحی

                                                    


                                                   جلوه ی شاعرانه👇


هرچه تبر زدی مرا،پیکرمن جوانه زد
زخم به زخمه ام زدی،نغمه ی عاشقانه زد

دردِ درون کشیده ام،وازهمگان بریده ام
خویش وغریبه بردلم،دشنه وتازیانه زد

گرچه زتیرِطعنه ها،روح وتنم شکنجه شد
بغضِ گلو نشسته ام،شورِدوصدترانه زد

قُقنُسِ نغمه های من،خاک نشین نمی شود
شعله ی سرکشِ دلم،بارِدگرزبانه زد

دانه بُدم عیان شدم،ساقه زدم جوان شدم
قامتِ این درخت بین،خنده به هر زمانه زد

شعر جدا نشد زمن،من همه تن شدم سخن
مفتعلن مفاعلن،جلوه ی شاعرانه زد

    #فرشید_فلاحی 96/6/19



             

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۰۴
فرشید فلاحی


  تنهاترین تنها


بیا آرامشِ شب های من باش
ومرهم برتنِ تب های من باش


کویرم،خشکسارم یا بیابان
تو رودِ جاریِ صحرای من باش


سکوتم را اگر معنا نمودی
تو نی بر ناله ی نجوای من باش


شبم شمعِ شبستانی ندارد
فروغِ فرخِ فردای من باش


بخوان با من سرودِ سبزِ باران
طنینِ واژه ی لب های من باش


زخُمخانه،ز تاکستان،ز انگور
تو گلگونه ترین صَهبای من باش


حدیثِ عاشقی پایان ندارد
غزل را قافیه آرایِ من باش


منِ بی تو چه تنهایم،چه تنها
بیا تنها ترین تنهای من باش


#فرشید_فلاحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۴۲
فرشید فلاحی

حالِ هشیاری👇


‍ مرا با خود جهانی بوده درپنداردینداری
همیشه ترس جانکاهی دراوهام خطاکاری


من ازبندگنه بی تاب ودرحال پریشانی
تو دراوج خداوندی به فریادم خریداری


من ازعشقت تهی گشتم به عصیان زد نوای دل
به تقلیدآن رهی رفتم که نامش شدخودآزاری


به تردیدم کشید این دل عنان باورم چیدم
تورادرجان صدا کردم به صدمیل ازجهانخواری


نیاز از دل برون کردم که آزاد ورها باشم
گرم اهل نظر گویند چه داری زین جهانداری


سعادتمندی ازدرگاه عشق است ونه خودخواهی
که معنای عمیق عشق هین صبراست و خودداری


تعلق جز به ذات حق نباشد رسم عرفانی
همان عرفی که دردنیا، دل و دینی نگهداری


به هوشندعاقلان درگردش این چرخ مینایی
اگرچه رستگاران را نباشد حال هشیاری


#قاسم_رستگاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۵۴
فرشید فلاحی