انجمن شاعران طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

 

          بیقراری


 فریاد دل بر آمد از درد بیقراری
این سینه جا ندارد باری گران گذاری


زد غمزه ی نگاهت تیری به دیدگانم
تا ریشه ام اثر کرد چون تیغ آبداری


اسرار عشق ومستی درگوش ما نخوانید
در طاقتم نبینم آداب پرده داری


بگذر زمن تو جانا من مرد ره نباشم
در بادیه نشینم سرگرم روزگاری


صیدی نحیف و زارم بگذر زانتخابم
دامی دگر به ره نه در پای نو شکاری


از کوچه ی خیالم مگذر که عطر یادت
مستی به سر نشاند از بسکه میگساری


اندر کتیبه ی دل نقش تو می نگارم
تا هر که از در آمد سر بسپرد به داری


در پنجه این قلم را چون شانه می کشانم
تا امتداد زلفت برچینم انتظاری


خانه بدوش کشیدم در راه بی نشانی
تا شاید این دل افتد در راه رستگاری

#قاسم-رستگاری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۳۴
فرشید فلاحی


🕊پرواز تن

این چارپاره ماجراى ساده اى نیست
پرواز تن از روزن یک انفرادى ست
برگشته ام جارى شوم در خاطراتم
تقسیم سلولى من غیرارادى ست 
............ 
من پى نوشت آیه هاى لیلة القدر
من انعکاس سوره ى  زلزال بودم
تو شعر خواندى شعر خواندى شعر خواندى
من مات بودم گنگ بودم لال بودم


در خط اول دست بردم بر نگاهت
تا خط آخر بخت من در خواب افتاد
یک لحظه از یک قرن پهلویم نشستى
یک دوره از عمر زمین در آب افتاد


از فتح آغوشت میان خلسه هایم
در خواب بودم تا زمان "شام آخر"
از نشئه ى پهلو به پهلو با تو رفتن
تا درک اجبارى به شکلى نابرابر


این جمله دارد شرط مى بندد نمیرد
یک جاى خالى از وجودش درد دارد
یک نقطه باید انتهاى جمله باشد
هر ماجراى عاشقانه مرد دارد 


تنها خودم را حذف کردم از نگاهت
این سهم من از روزن یک انفرادى ست
برگشته ام تا پس بگیرم جمله ام را
 "تقسیم سلولى من غیرارادى ست"


#فریما_لهراسبى


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۲۰
فرشید فلاحی

❤️ بوسه ❤️


هر سحر با آفتابت بوسه ام را پس بده
با غروب فصل خوابت بوسه ام را پس بده

در طلوعی مه زده از چشم خواب آلوده ات
 با نگاه بی حجابت بوسه  ام را پس بده

ظهر گرماگرم آغوش و هوای نیمه روز
از لبان همچو آبت بوسه ام را پس بده

زیر فانوس ستاره با می لبخند خود
در خط دُرد شرابت بوسه ام را پس بده

درسکوت نیمه شب در بازوان روشنت
؛آن حریم ماهتابت؛ بوسه ام را پس بده

در مسیری پرشکوفه ، سبزه باران بهار
با شمیمی از گلابت بوسه ام را پس بده

اوج تابستان و شور عشق وجشن میوه ها
جفت کن گیلاس نابت بوسه ام را پس بده

بین حافظ خوانی یلدایی خوش فال خود
از دهان قند سابت بوسه ام را پس بده

 پشت شیشه در زمستان ابر چون" ها" میکنی
با دَمِ گرمِ سحابت بوسه ام را پس بده

شاد و آزادی ولی با من دگرگون میشوی
در مسیر انقلابت بوسه ام را پس بده

چاپ کردی خاطرات بوسه  را با نام خود
جای تقدیم کتابت بوسه ام را پس بده

گر ببوسی هرکجا من گفتمت برگردنت
مانده باز از این حسابت بوسه ام را پس بده

یا بیا و پس بده یا کار دستت می دهد
عاقبت این اجتنابت بوسه ام را پس بده

مینهم اجرا براتِ قلب شیدای تورا
این تو و این انتخابت بوسه ام را پس بده

#ارسا_اجلالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۵۲
فرشید فلاحی


🍷جامِغزل👇


ای ماه برآ نه وقتِ خواب است
بنگر که دودیده ام پُر آب است


دیدم من وماه ویار درخواب
افسوس که خوابِ من سراب است


بر خیز به جستجوی دل باش
چون توسنِ عمردرشتاب است


باز آی دمی به شب نشینی
پرسیدنِ حال دل ثواب است


مگذار که بی توصبح گردد
بر آتشِ عشق،دل کباب است


این جامِ غزل بوَد تورا نوش
ای ماه برآ نه وقتِ خواب است


#فرشید_فلاحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۶ ، ۱۱:۵۹
فرشید فلاحی

❇️ درمرزِبی عبور👇


پرسید عابری درمرز بی عبور
دل را زدی ورق در جلد شهر دور؟


اخمم به پرسشش پیچید و ردشدم
از معبدوطن درمدفن غرور


حالا به غربتم،یک خلوت شلوغ
یک ظاهر لذیذ،یک طعم تلخ وشور


تنهایی و من و رنجِ کشیدنی
 یک انزوای عور درهُرمِ یک تنور


مانندیک شراب دُردِ تکبرم
کم کم فرونشست درقلب چون بلور


من ماندم و دلم،رسوای خاطرم
یک دفتربزرگ درگنجه ای نمور


تاریک خانه ی ِذهنم گشوده شد
 دارم زهرکسی تصویر نوظهور 


مادر،پدر،رفیق،همسایه،هم محل
از هرکسی که داشت درعمرمن حضور


دلتنگ می‌شوم حتی برای  آن 
خائن ترین رفیق،یا آن گدای کور


دلگیر می‌شوم از دل بریدنم 
یک قلب زخمی ورویای سربه گور


هربرگ خاطرات،هر روزپشت سر

هر صفحه از دلم ،حالا شده مرور


یک برگ مانده ودرسطرِآخرش
 یک پرسش عمیق دردفتری قطور

«دل را زدی ورق ،در جلد شهر دور؟»
پرسیده عاقلی در مرز بی عبور

#ارسا_اجلالی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۶ ، ۲۳:۰۴
فرشید فلاحی


◼️کرمانشاه⛏


یک مرزِدور ودرویش،مهدِغرور وایثار
با مردمانِ مَردش،سالار پشت سالار

در غفلتی پرازدرد،مجروح و بی هیاهو
گویی کسی ندیدش،انکار پشت انکار


محروم سهم نامش،از اعتبار وشهرت
این وصله را نمودند،تکرار پشت تکرار


بن بست های امروز،کار ورفاه وتحصیل
بس بیشتر زهرجا،دیوار پشت دیوار


دیروز جنگ و خون و امروز شر و تهدید
یک روزگار ناامن،آزار پشت آزار


این خاک دل شکسته،لرزیدوآسمانش
این باربرسرش ریخت،آوارپشت آوار


بعداز شهیدوبیکار،امروز می‌شماردند
 تعداد کشتگان را،آمار پشتِ آمار


گم نامی اش تو گویی،باید تمام می‌شد
پس لرزه های درد واخبار پشت اخبار


#ارسا_اجلالی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۶ ، ۱۶:۱۳
فرشید فلاحی



❇️عطرسیب 🍎

برگرد که این کوچه بدون تو غریب است 
بی روی تولبخند لب شهر،عجیب است 


با یاد تو این خانه  پر از بوی بهشت است 
عطر تو همان عطر فریبنده ی سیب است 


#مسلم_آهنگری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۶ ، ۱۴:۵۲
فرشید فلاحی

❇️پرواز 


کوچیده ام مثل پرستو تا بهار تو 
پر می کشم در دامن لیل و نهار تو 

تیری بینداز و بیندازم به دام عشق
می‌میرم اما می شوم تنها شکار تو

از آسمان ،آبی ترم کن ، آسمانم باش
یک راه شیری می شوم در انتظار تو

قصد قراری نیست،تا پرواز آخر هم
سر می کشم در روزگار بی قرار تو

دنبال اسب سرکشت تا دشت های دور
هر شیهه را پی می کنم تا مرغزار تو

شرعی ترین جام شراب معبد انگور
هر تهمتی را می خرم با سنگسار تو 

پَر می فروشم ،درمصاف شمع چشمانت
در جمعه بازاری ترین شهر و دیار تو

هر چند آزادی می ارزد تا دهم جانی
آزادیم را میفروشم ،در حصار تو 
بُهتی پر از گل می شوم ،در روز دیدارت
وقتی که می افتد دلم در لاله زار تو

#مسلم_آهنگری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۶ ، ۱۲:۱۷
فرشید فلاحی

❇️ فاصله👇


مرنج از من که شب همدرد مهتابم مرنج از من
دگرباقصه عشقت نمی‌خوابم مرنج از من


سوار موج دلتنگی به دریای  نبودن هات
 به شوراب غمت درحسرت آبم مرنج از من


مثال یک صدف پوچم رها درساحلی تنها
چو هجران را گزیدی درّ نایابم مرنج از من


به عشق راه دورتو دلم خّرم نگردد چون
شبی روشن نشد با کرم شب تابم مرنج از من


دلم رنجور و تن مهجور وبیمار خیالت من
کنون چون پیرزن محتاج سرخابم مرنج از من


به دنبالت چو می گردم به جای دور جان تو
چو سرگیجه چنان چون چرخ دولابم مرنج از من


نجستم من تو راگشتم دعابر لب که باز آیی
ز مردم دورم و درکنج محرابم مرنج از من


فراق وکبر رستم وار تو شددشنه برقلبم
فدای دوری و عشقت چو سهرابم مرنج از من


چه حسرت می‌برم برخادمان وزیر دستانت
که از نزدیک می گوینداربابم مرنج از من


تو گفتی:دردلم هستی و غیرتوهمه بر لب
کدامین دل که من اینگونه بی تابم مرنج از من


بهانه هی بهانه هی بهانه باز می گیرم
زدنیا،چون تو را اینجا نمی‌یابم مرنج از من


#ارسا_اجلالی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۷
فرشید فلاحی

عبور ماه


نشسته ام که ببینم عبور ماهم را
ستاره های خیالش گرفته راهم را


زِشرم  آینه آرام  می زنم  نفسی
چرا که یاد لطیفش شکسته آهم را


نهاده ام سرِ زانوی خویش پیشانی
برای آنکه  به یاد آورم گناهم  را


کنار  پنجره  پنهان سوال  می‌کردم
که چند مرتبه دزدیده ام  نگاهم  را


خدا کند که بیاید  به خاطر دل من 
نخوانده است اگر نامه ی سیاهم را


کسی که فکر مرا اشتباه  می‌خواند
نشان  ناصح ما داد اشتباهم  را


#ناصر_باریکانی(ناصح)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۶ ، ۱۵:۳۵
فرشید فلاحی