انجمن شاعران طالقان
محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان
انجمن شاعران طالقان
محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان
خانه
درباره من
سرآغاز
تماس با من
طبقه بندی موضوعی
یک عکس و چند شعر
(۱)
یک بیت و چند شعر
(۱)
خلاصه آمار
بایگانی
شهریور ۱۴۰۳
(۴)
مرداد ۱۴۰۳
(۱)
ارديبهشت ۱۴۰۱
(۱)
آبان ۱۴۰۰
(۱)
آبان ۱۳۹۹
(۱)
مهر ۱۳۹۸
(۱)
مرداد ۱۳۹۸
(۳)
تیر ۱۳۹۸
(۱)
خرداد ۱۳۹۸
(۵)
ارديبهشت ۱۳۹۸
(۱۳)
فروردين ۱۳۹۸
(۱۲)
اسفند ۱۳۹۷
(۵)
مرداد ۱۳۹۷
(۲)
فروردين ۱۳۹۷
(۲)
اسفند ۱۳۹۶
(۶)
بهمن ۱۳۹۶
(۷)
دی ۱۳۹۶
(۳)
آذر ۱۳۹۶
(۱)
آبان ۱۳۹۶
(۶)
مهر ۱۳۹۶
(۷)
شهریور ۱۳۹۶
(۱۴)
مرداد ۱۳۹۶
(۱۷)
آخرین مطالب
۰۳/۰۶/۱۳
چراغ و باد
۰۳/۰۶/۱۳
عطش عشق
۰۳/۰۶/۱۳
هجوم
۰۳/۰۶/۱۳
یک شب
۰۳/۰۵/۲۹
بی تو
۰۱/۰۲/۳۱
رباعی
۰۰/۰۸/۰۴
طفل دل
۹۹/۰۸/۲۷
عصارهٔ عشق
۹۸/۰۷/۰۹
راز خاموش
۹۸/۰۵/۰۲
مثــــــــل نــــــــــور
پیوندها
درجی: دریچه ای رو به طالقان
۸۵ مطلب با کلمهی کلیدی «شعر» ثبت شده است
خط سوم
خط سوم
گرچه نخوانده ای مرا،بارِدگربیابخوان
آن خطِ سومین منم،زودنمی شوم عیان
واژه به واژه برنگر،تا زدلم شوی خبر
صفحه به صفحه راببین،سطربه سطرِآن بمان
درتب وتابِ واژه ها،نیست مگردلم رها؟
دیده ی دل توبرگشا،تاکه نمانمت نهان
چنگ زدم به رودِ تو،زخمه زدم به عودِ تو
شد دف ونی سرودِتو،ای تومعانی وبیان
غایبِ حاضرم تویی،منظروناظرم تویی
شعله ی شعرِ من شدی،دررگِ من شدی روان
جان وجهانِ من تویی،روح و روانِ من تویی
سِّرو عیان من تویی،باتو روَم به آسمان
قامتِ تو قیامتم،گرچه خمیده قامتم
خاک نشینِ عشقِ تو،برطَبَقش نهاده جان
صبح تویی صباتویی،نغمه تویی صدا تویی
گرچه نخوانده ای مرا،باردگربیا بخوان
#فرشید_فلاحی 97/5/9
۱ نظر
۰
۰
۱۱ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۰۳
فرشید فلاحی
اهل جنون
🌷اهل 🌷جنون🌷🌷
من از قبیله یوسف تو از زلیخا یی
برای بردن دل از چه راه می آیی؟
زلال عشق تو راجرعه جرعه می نوشم
شبیه صبح بهاری چقدرزیبا یی
به چشم مشکی رویا یی ات قسم بانو
که نیست مثل تو در زیرچترمینایی
شکسته می شود انگارآدمی وپری
اگر نگاه کنند آن جمال وتنهایی
نه من که عالم وآدم درآرزوی تواند
بدان هلال جهان می کشدبه شیدایی
کنار مرد خرد درد عشق مخفی نیست
که کار اهل جنون می رسدبه رسوایی
غزل کجا به غزال تو می رسدناصح
چنین که فتنه برانگیز وبادپیمایی
#ناصر_باریکانی (ناصح)
۱ نظر
۰
۰
۱۱ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۵۸
فرشید فلاحی
شبیه شیشه
❇️
شبیه
شیشه
👇
شبیه شیشه ام دستِ خودم نیست
زلال اندیشه ام دستِ خودم نیست
دلم پشتِ نگاهِ دوست پیداست
صداقت پیشه ام دستِ خودم نیست
#ناصر_باریکانی
(ناصح)
۰ نظر
۰
۰
۰۵ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۰۳
فرشید فلاحی
آرزو
❇️ آرزو👇
برایت آرزو کردم که حالت بهترین باشد
بهارت جاودان باشد،دلت هم اینچنین باشد
برایت آرزو کردم که باشدعشق همراهت
بتابدبرسرت خورشیدومهتابت قرین باشد
سلامی هرسحرگاهان،سپاسی از دل وازجان
سلامت،سروری،سامان،سُرورت در زمین باشد
برایت آرزو کردم که یابی آرزوهایت
سلیمان باشی ودنیا توراهمچون نگین باشد
به درگاهِ خدایم نیمه شب دستی برآوردم
برایت آرزو کردم که حالت بهترین باشد
#فرشید_فلاحی
97/1/1
۰ نظر
۰
۰
۰۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۴۴
فرشید فلاحی
دامن خیال
❇️دامن خیال👇
از دامن خیالم بیرون نمی روی تو
از منظر نگاهم پنهان نمی شوی تو
شیری شکسته پایم لنگان به نامرادی
آهسته رو غزالم ترسان چه می دوی تو؟
آری شکار مایی نی از طعام جسمت
می بویمت به مشکی آن دم که می دمی تو
#قاسم_رستگاری
۰ نظر
۰
۰
۲۶ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۰۶
فرشید فلاحی
نام تو
❇️نام تو👇
نام تو مخمل تن پوش من است
سخنانت همه در گوش من است
خاطرت خوشه رنگین عنب
باده گاه سحرنوش من است
یاد تو یاد نفس هاى خیال
واژه اى بر لب خاموش من است
ذات پر خیر تو را معجزه است
که علاج دل پر جوش من است
بارش مرحمتت راحت جان
راحت بستر و آغوش من است
گفته اى در ره تو جان بدهم
مژده جسم کفن پوش من است
بانگ و فریاد تو بر خفته عقل
بینشى بر سر مدهوش من است
خواسته هاى دهنت با دل من
حلقه آویز بنا گوش من است
گر ضیا از تو سراید چه عجب
نقش تو زینت منقوش من است
#ضیاءالدین_فلاحی
۰ نظر
۰
۰
۲۶ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۰۳
فرشید فلاحی
تنهاترین
❇️تنهاترین👇
تنها ترین بُدَم که تو مهمانم آمدی
با نورِ ماه بر لبِ ایوانم آمدی
من درمیانِ کفر خودم گم شدم ولی
همره شدی وهم رهِ ایمانم آمدی
"یک دست جامِ باده و یک دست جعدِ یار"
ای جان فدای تو که بدین سانم آمدی
چون بادِ حادثات چراغم شکسته بود
بودم ملول و خسته که انسانم آمدی
دیدی که نورِ دیده ی خود داده ام زدست
یوسف شدی به کلبه ی احزانم آمدی
پایانِ هر غزل به تخلص چو نامِ توست
ای ناتمامِ عشق،تو پایانم آمدی
#فرشید_فلاحی
۰ نظر
۰
۰
۲۴ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۳۸
فرشید فلاحی
روزگار
❇️روزگار👇
خدایا بین چه رنگین روز گارم
زمستان یخ زده فکر بهارم
نه دست مهربانی برسرِمن
نه یاری می نشینددرکنارم
زمین با سبزه وگل شدهماغوش
زمین گیر ازخطای بیشمارم
زبان آهسته گو دشمن نفهمد
در این ویرانه خوشتر از هَزارم
هزاران عاشق دلخسته دارم
یکی برده دلم را بیقرارم
نشینم چون پرستو کنج ایوان
دو دیده بر ره وچشم انتظارم
نمی دانم کجا کی درچه ساعت؟
به دیدارش زمان را می شمارم
خداقسمت کندبینم دوباره
گلِ لبخندِشیرینِ نگارم
#شیرین_تمیمی
۱ نظر
۰
۰
۲۴ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۳۵
فرشید فلاحی
انکار، اصرار
❇️
انکار
،
اصرار
👇
وقتى تمام لحظه ها بر من محاط اند
تصویرِ امنِ دستهایت در سرم هست
من انقراضِ نسلِ زنهای نجیبم
وقتى نشیبِ سینه ات در خاطرم هست
آن شب هزاران پاى رفتن در تنم بود
برطبقِِ عادت،عاشقت بودم به تکرار
حالا کفن کن خاطراتم را،بمیران
تو مردِ انکارى و یک زن مردِ اصرار
زن با قدم هایى که برعکسِ خودش بود
سلانه سلانه تنت را زیرورو کرد
وقتى لبانت بر لبش لغزید،گم شد
تا صبح خود را در نگاهت جستجو کرد
او قاصدک ها را برایت خواب مى دید
بیدار شد،خود را در آغوش تو جا کرد
روحش براى با تو بودن قد کشید و
جانش به دستانت،به چشمت اقتدا کرد
مسحور در دستان گرمت غلت مى زد
پروانه اى سى ساله بیزار از بکارت
بى تاب از شوق وفورِ شانه هایت
از جنگ با بوسه،به دنبال اسارت
زن گونه ای نایاب از یک قاصدک شد
از استخوان تا استخوان در عشق جاخورد
آرایه ها بر پیکرش تعظیم کردند
چون صفحه ای از یک کتاب شعر تاخورد
پروانگی را در خودش اعدام کرد و
پرواز را محبوس در بالَش به اجبار
حالا کفن کن خاطراتم را بمیران
تو مردِ انکاری و یک زن مردِ اصرار
#فریما_لهراسبی
۰ نظر
۰
۰
۱۸ اسفند ۹۶ ، ۱۶:۲۲
فرشید فلاحی
قالی خاطرات
قالی خاطرات
بیا نشسته ی تنهابه روی قالی من!
که نقش خاطره ات مانده در حوالی من
همین که بافتمت گل،شکوفه زدغزلم
که سبزرقصی چشمت...تب شمالی من
غزل زده ست به اردوی قامتت چادر
تویی مسافر ییلاق خوش خیالی من
تنت مساوی پیچش،تنت برابر طعم
تنت موازی این حس ارتجالی من
تو: طرح تازه ای از گل،تو: اخم یک معشوق...
همیشه قابل صلحی،منِ جدالیِ من
دوباره تشنه لبم،چشمه رفته ای یا نه-
که قلب می شکنی کوزه ی سفالی من؟!
تنت سفید ...تنت تک...تمام شد قالی
تویی و خواب من و لحظه های خالی من
#مینا_آقاخانی
۰ نظر
۰
۰
۲۸ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۴۳
فرشید فلاحی
قدیمی ترین مطالب
مطالب قدیمی تر
جدیدترین مطالب
مطالب جدید تر