انجمن شاعران طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار آیینی» ثبت شده است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۲
فرشید فلاحی

 



  شب قدر


خدا کند ؛ که شب ِ قدر ، خوابمان نَبَرد!
و دزد ِشب زده ای، ماهتابمان نبرد


میان ِ ناب ترین ذکر ِ فاخر ِ "یارب"
مزوّری به بهانه ، ثوابمان نبرد


قرار ِ روزه به افطار ِناصواب مباد
که جعل ِ بی سندی ، حرمتِ کتابمان نبرد


به گوش ِ دل بسپاریم ، ذکر حضرت دوست
که ژاژ و وسوسه ها ، هوش و تابمان نَبَرد


به رَحم ؛ در بگشاییم ، بر فقیر ِ سلام
که خیر ؛ حضرت ِحق ، از حسابمان نبرد


به "یاربی" که قرار است ، قَدر ِمان باشد
خدا کند ؛ که شب ِقدر ، خوابمان نبرد!

#مسلم_آهنگری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۸ ، ۲۱:۵۶
فرشید فلاحی

                


                                               مسجد کوفه

ای صدایت تاابددرجانِ من

ناله هایت نیمه شب مِهمانِ من


ای قیام ات،ای قُعُودت هرکجا

درقُنوتت، درسُجودت تا خدا


ای به نخلستانِ ما چاه آمده

ای که بر بیراهه ها،راه آمده


بندگان را رَهنمایی می کنی

عاشقانت را خدایی می کنی


گوش کن مسجد بگوید این چنین

گیوه ها را پا مکن مولای دین


 یا علی امشب میا درکویِ من

تا نریزد خونِ پاکت رویِ من


دشمنت با تیغِ زهر آماده است

سَجده گاهت را به نَهرآماده است


 می نماید غرقِ خون مِحراب را

می نوازی اینچنین مِضراب را


"هین! قَسم برکعبه وپروردگار

رستگارم،رستگارم،رستگار


 با خدا بودم خدایی می شوم

دررَهَش اینک فدایی می شوم"


کوفه وکرب و بلا،شام ودمشق

شدنشانِ حضرتِ سلطانِ عشق


پادشاهِ آسمانی وزمین

اکفیانی،یاامیرالمؤمنین(ع)


  #فرشید_ فلاحی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۵۸
فرشید فلاحی

کجایی ناجیِ  موعودحال ما نمی پرسی؟
   به  هر آدینه دلتنگی، ملال  ما نمی پرسی؟


  نشانی های اورنگت نشسته تک به تک هر جا
گسستیم از نوا از اتصال ما نمی پرسی؟


    ز  غرق وسیل و طوفان وزمرگ وجنگ وخونریزی
 که رقصیدند درصحن خیال ما نمی پرسی؟

   بهاران برفی وباران ببین هنگامه برپا کرد
 چرا ای جان تو ازبادشمال ما نمی  پرسی؟


 ‌ زعمق جان دلم خواهد به زیر سایه  ات بودن
  کمی  از آرزوهای محال مانمی  پرسی؟


#شیرین_تمیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۲۶
فرشید فلاحی

شیعه


ما به نام علی آن، فخر زمان حساسیم
ما به مظلومیت و زخم زبان حساسیم


درد او درد یتیمان و فقیران بوده
مابه هردیده سرشک است روان حساسیم


                 
فاطمه "بَضعة مِنِّی"که خداوند بگفت
ما به آن دختر پیغمبرمان  حساسیم


در گلو بغض نشسته. زهمان حمله ی شوم
ما به دیوار و در و دود بدان  حساسیم


به اذانی که در آن ذکر ولایت نشود
به موذن که به آن ذکر اذان حساسیم


ما به هر ذره از آن خاک دل آشوب بقیع
ما به آن مدفن از دیده نهان حساسیم


شیعه یعنی چوحسین .جان خودش را بدهد
این که ما بر همه ی ظلم عیان حساسیم


دل ما بسته به آن گنبد زیبای دمشق
به نگاه .چپی از سوی خصان حساسیم


خصلت عشق و وفا در دل هر شیعه نشست
ما به مشک و  علم و  آب رسان  حساسیم


صبر و ایثار و جوانمردی این قوم ببین
ما به گودال و تلی .دل نگران حساسیم


عاشق مرگ شهادت ،همه از خرد و کلان
ما به نام گلو و تیر و کمان حساسیم


کاروان اسرا مظهر ایمان و شرف
به نگاه گنه آلوده  چنان حساسیم


اوج حساسیت اینک ،زهمین عصر شده
چون بهار دل ما گشته خزان حساسیم


ما به ایران و به آن پرچم با عزت او
ما به خون شهدا ،بر رهشان حساسیم


چه جوانها که نرفتند و نیامد خبری
ما به تابوت سبک .بهر جوان حساسیم


ما به والفجر و ظفر،فکه و دربندیخان
ما به هور شهدا، بستر آن حساسیم


ما که چون بدر و ظفر،قدس و محرم دیدیم
به تجاوزگری از چشم بدان حساسیم


رهبری پشت و پناهی ست به هر ایرانی
ما به شآن ، ولی  امر جهان حساسیم


#سید_مهدی_افتخاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۴۷
فرشید فلاحی


❇️  بگذریم 👇


دستی گره به موی دختر ارباب...بگذریم
انگشتهای شاه و چاقوی قصاب ..بگذریم


اصلا،،خیال کن علی اصغر نداشتی
بس کن رباب گریه بی تاب....بگذریم


داغ جوان و غارت و تحقیر یک طرف
گرگان مست سرخوش وسیراب..بگذریم


خون گشته بود آن دل بی تاب پادشاه
از جهل و نامرادی اعراب...بگذریم


دستی نداشت ساقی و میگفت دختری
ما تشنه ایم جان عمو آب...بگذریم


آب دهان مردم و رخسار کودکان
گفتند خارجی.فرزندبو تراب..بگذریم


تشت طلا و بزم می و چوب خیزران
اهل حریم خداوند بی حجاب؟..بگذریم


آن دم گذشت و ولی داغ مانده است
فکر حسین و قافله دریاب...بگذریم


یار حسین پیرو هل من  معین اوست
وقتش رسید تا که از این خواب بگذریم


#سید_مهدی_افتخاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۶ ، ۱۴:۰۴
فرشید فلاحی


قافله ی عشق 👇


بر گرد حریم حرم دوست چه غوغاست
راسش سر نی یوسف دل زاده ی زهراست 


از قافله ی عشق بجز عشق مجویید 
غوغای دل از نیزه ی خونبارهویداست


 
هر غنچه که بیند رخ او جامه زند چاک
هر چشمه که جوشد ز زمین در غم دریاست
 
از سلسله جنبانی سر سلسله ی عشق 
بس فتنه ز هر حلقه ی آن سلسله برخاست 


خورشید مگر خفته به خون در جبل النور 
که اندوه شب تیره از این واقعه پیداست 


بر گرد جوانان به خون خفته در آن دشت 
با خیل ملک نوحه کنان ام ابیهاست
 
بر غربت صد پاره ی اجساد شهیدان 
خون گشته دل حیدر خونین دل زهراست 


آتش مزن آن خیمه ایا ملحد ملعون 
باشد که در او حجت حق آیت عظماست 


بر قافله بان گوی عنان گیر دمی چند 
شاید که بر این معرکه زینب به تماشاست 


رخسار گل آیینه ی رخسار شهید است 
خون دل هر لاله ز داغ دل لیلاست


در گوشه ی ویرانه هنوز از غم طفلی 
آهنگ حزین در بن این گنبد میناست
 
هر کس که دلش واقف اسرار نهان است 
محبوب جهان است اگر خاک کف پاست 


با گریه براری لب و پیمانه گرفتن 
از دست همان دلبر دردانه چه زیباست

#امان_آله_آقا_براری

-------------------------------------------------
باز در صحرای دل،اندوه و غم کاشانه کرد
بازهم گیسوی شب را ،دست ماتم شانه کرد


باز هم آمد محرم ،نینوا در خون نشست
کربلا با لاله های سرخ ،رنگین خانه کرد


چادر غم بررخ خونین صحرا،خیمه زد
مرغ شب درزیربال خویش ازغم لانه کرد


ماه خود را در قفای ابرها،پنهان نمود
در دل مهتاب ناگه،ظلمت شب خانه کرد


گل گریبان چاک زد،از هجر آن شمع وجود
آتش عشقش شرر بر بال هر پروانه کرد


باز هم رنگ شفق ،چون لاله گلگون منظرست
ساقی هستی می از ابریق خون،پیمانه کرد


داغ جانسوز حسین در دل دوباره تازه شد 
قصه کرب و بلا،هر عاقلی دیوانه کرد


باز مشک خالی و دست بریده با فرات
صحبت از پیکار نفس و غیرت مردانه کرد


نوحه گر شد جبرئیل اندرغمش روز ازل
حضرت آدم به یادش،گریه جانانه کرد


رد خون میزد قلم ،با واژه های (آریا)
آنزمان که شعر،ترسیمی از آن افسانه کرد

#شهرام-آریافر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۳۰
فرشید فلاحی