انجمن شاعران طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

محفلی بر مدار عشق... برای شعرهای ماندگار سخنوران دیارم طالقان

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#فرشید-فلاحی» ثبت شده است

طفلِ دل

باید برای طفل دلم مادری کنم
گهواره‌ای بسازم و پر گستری کنم

در چار لٰای چٰامه و قُنداق قصه‌ها
لالایی‌اش بخوانم و خواب آوری کنم

تا خواب نازِ کودکِ جانم شود عمیق
تقریرِ حالِ قصهٔ شاه و پری کنم

از شرم عاشقان و نگاه و نجابتش
نجوای عشق تازه‌ای از دلبری کنم

یا تکه تکه‌های دلم را به بند و بست
مرهم زصبربندم و تاب آوری کنم

شاید سبد ببافم و بسپارمش به رود
خود را غریق برکهٔ بی باوری کنم

شاید به کوه بردم و با مرغ کوه قاف
عهدی دوباره از پی جان پروری کنم

مبهوت قصه‌ام که چه کرده‌است با دلم
آن کس که گفت مُهرهٔ  دل گوهری کنم

 ساغر شکست و خمره دل را به خون کشید
 نفرین به هرچه حیله و بازیگری کنم

در جستجوی آب، سَرابم اگر فریفت
باید دوباره هروله‌ای هاجری کنم

کنعان نشینِ کلبه احزان دلِ من است
باید به مصرِگم شده‌اش رهبری کنم

ای آخرین سرودهٔ بی‌تابیِ دلم
 مرگم امان دهد که تو را یاوری کنم

آهسته گریه می‌کند این جا کسی چو من
باید برای طفلِ دلم مادری کنم

#فرشیدفلاحی     ۱۴۰۰/۷/۲۰
#انجمن‌شاعران طالقان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۰۰ ، ۱۲:۵۹
فرشید فلاحی

عصارهٔ عشق

شرقی‌ترین عصارهٔ عرفانی ام، بیا
یک‌ شب درونِ کلبـهٔ بارانی ام، بیا

گیسو رها نماو به اعجازِ نامِ عشق
تا کوچه باغِ خوابِ زمستانی ام، بیا

دل را خیالِ روی تو آشفته می‌کند
ای باورِ خیالِ  پریشانی ام، بیا

باتو نگفته‌های دلم، شعرمی‌شوند
ای آشنـای واژهٔ پنهـانی ام، بیا

درسینه ام چو آتش عشقت همیشگی ست
شـعله فـروزِ سینـهٔ سـوزانی ام، بیا

باتو هزارو‌ یک شبِ شعرو غزل خوش است
یلـــدا رسیــده است، به مهمـــانی ام، بیا

چشمم به انتظارِتو فانوس می‌شود
شرقی ترین عصارهٔ عرفانی ام، بیا

#فرشیدفلاحی   ۹۹/۸/۲۲   طالقان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۰۸:۵۴
فرشید فلاحی

 

راز خامـــــوش

مـــن رازِخامـــــــــوشِ بنــــایِ باستــــــانم
عمــــری زمان خواهــدکه خوانـی داستانم

بـرپیـــکرم صـدهانــشان از زخــم تیــــشه
بشکستــــه تنــــدیسـم ولیـــــکن جاودانـم

مــن ردِّ پـــــــای رَهُــــــروانِ یـالِ البـــــرز
گاهـــی دمـاونــــدم، کمـــی آتشــــــفشانم

زرتشتـــم ودرسینــه ام آذرگُشســپ است
یــادآورِ صـــدتیـــــــرگــان ومِهـــــــرگـانـم

همچــون شقــایق بر دلـم صـــد داغ باشد
آتـــش زتیـــــرِ آرش آمــــد بـــرکمــــــانــم

بـر روزنِ شـب هـای بـی فــردا کشیـــــــدم
آهِ بلنـــــدِ سیــــــنه ای تــــا آسمـــــــــانــم

شایـدکســی این "خـط ســـــوم"را بخواند
مــن رازِ خامـــــــوش بنــــــای باستـــــانـم

#فرشید_فلاحی     97/7/9

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۸ ، ۲۲:۲۳
فرشید فلاحی

                


                                               مسجد کوفه

ای صدایت تاابددرجانِ من

ناله هایت نیمه شب مِهمانِ من


ای قیام ات،ای قُعُودت هرکجا

درقُنوتت، درسُجودت تا خدا


ای به نخلستانِ ما چاه آمده

ای که بر بیراهه ها،راه آمده


بندگان را رَهنمایی می کنی

عاشقانت را خدایی می کنی


گوش کن مسجد بگوید این چنین

گیوه ها را پا مکن مولای دین


 یا علی امشب میا درکویِ من

تا نریزد خونِ پاکت رویِ من


دشمنت با تیغِ زهر آماده است

سَجده گاهت را به نَهرآماده است


 می نماید غرقِ خون مِحراب را

می نوازی اینچنین مِضراب را


"هین! قَسم برکعبه وپروردگار

رستگارم،رستگارم،رستگار


 با خدا بودم خدایی می شوم

دررَهَش اینک فدایی می شوم"


کوفه وکرب و بلا،شام ودمشق

شدنشانِ حضرتِ سلطانِ عشق


پادشاهِ آسمانی وزمین

اکفیانی،یاامیرالمؤمنین(ع)


  #فرشید_ فلاحی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۵۸
فرشید فلاحی

      

       سبُو 


کدامین گِل ،کدامین دست

کدام آواز خوان، لولیِ سرمست؟

کدامین چرخِ گردننده؟

کدامین غم ویا خنده؟

کدامین شعله ی سرکش

 درونِ کوره ی آتش

تورا اینسان پدید آورد؟

لب از نا گفته ها بگشا

شِکن قفلِ سکوتت را

تو اندر دل،چه ها داری؟

حلیبی یا لَبَن، آبی ویا خَمری

به گاهی دوشِ بانویی

 ویا خفته به پستویی

وشاید تابِ لالایی

که تا دوغی کره گردد...

روایت کن،بگو با ما

بگو آیا سرانجامت

حدیثِ شیشه و سنگ است؟

بگو جانا

بگو با ما

که دل افسرده و تنگ است...

#فرشید_فلاحی




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۱۵
فرشید فلاحی

             

                                     #تمام_ناتمام



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۳۸
فرشید فلاحی


تمنا

ای همه من محوِ تماشای تو
دیده ودل غرقِ تمنای تو


خودتو بهاری وبهاران زتوست
جلوه ی عشق است سراپای تو


نام تو شد زمزمه ی لحظه ها
روز وشبم غرقه ی رویای تو


همره من گشته به خواب وخیال
نرگس جادوی فریبای تو


گُل کند این عشق به اردیبهشت
رقصِ غزل بزمِ دلارای تو


پادشه حسن تویی والسلام
دیده ی من خاک کف پای تو


با تو تمام است مرا ناتمام
دفتر دل مانده به امضای تو

                             #فرشید—فلاحی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۳۳
فرشید فلاحی



 عشق آباد

ای دامنت عشق آباد، درخویش رهایم کن
بادرقص وغزل هرشب، این گونه صدایم کن

برخیز و غزل خوان کن، گیسوت گل افشان کن
در پای چنین عشقی،خود بی سروپایم کن

"دل بی تو به جان آمد"، در آه وفغان آمد
از ناله واندوهم، مستانه جدایم کن

هم دینی وهم ایمان، هم جانی وهم جانان
نه کفر نمی باشد، خود را تو خدایم کن

پیمانه ی عشقت را، برکامِ دلم  آور
ازخویش جدایم کن، درخویش فنایم کن

یک عمرفراقت را، وین غصه وداغت را
چون لاله به دل داریم، یک جرعه دوایم کن

گفتیم غزل اما، فارغ ز هرانچه باد
ای دامنت عشق آباد، درخویش رهایم کن

#فرشید_فلاحی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۲۳
فرشید فلاحی




تنـــــها


رفتی به دریا ودلِ مارا ندیدی
تنها ترین فانوسِ شب ها را ندیدی


باتو سفر بودو گذر از جنگل وکوه
درمن خیال وخواب و رؤیا را ندیدی


روزت سراسر شادی وجشن وسرور است
درآه واشک وناله نجوا را ندیدی


درمن هوای با تو بودن ها، دریغا
موجِ هوای این تـمنا را ندیدی


من چون گَوَن پابند وتو همچون نسیمی
این بندِمحکم بوده برپا را ندیدی

بُغضِ غزل در پشت پایت گشت باران
رفتی به دریا و دلِ ما را ندیدی


          #فرشید_فلاحی   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۳۷
فرشید فلاحی













 


کلامِ تنهایی

مقیم گشته دلم در مقام تنهایی

وناتمامِ تمامم، تمامِ تنهایی


درون دفترِ شعرم غزل شد اشک آلود

ردیف می شود اینجا کلامِ تنهایی


چو پینه دوزِ کهنسالِ دیده کم نورم

که وصله ها زده بر التیامِ تنهایی


منم که بامنِ خودگویم این سخن هرشب

"سلام جامِ مقدس، سلامِ تنهایی"


فروغ ماه گوارای بزم مستان باد

ستاره ای ندرخشیده بامِ تنهایی


سکوت می کنم اما سکوتِ درد آلود

قسم به بغض گلویم، به شامِ تنهایی


#فرشید_فلاحی    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۴۷
فرشید فلاحی