گهواره ی دل
پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۴۴ ق.ظ
❇️ گهواره ی دل👇
به شوق اینکه هستی تاسحر باخویش بیدارم
چه خوشبختم که حتی درخیالم چون تو رادارم
تو دشت تشنه ی من باش،باریدن که کاری نیست
به مژگان اشک جای آب،بردشت تومی بارم
تو را بوییده ام یکبار،درهنگامه ی تطهیر
به قدرِآهوان از نافه ی عطرِتوسرشارم
من از آغوش تابستانیت،چیزی نمی خواهم
زمستانی نکن ازبرگ ریزان،سخت بیزارم
مرا دلتنگ لالایی نکن،عمریست بی خوابم
چو مادر در پناهم گیر و درگهواره بگذارم
بمان ای باغ سر خوش،زندگی بی تاب بودن هاست
چه خوش باغی که در اندیشه اش چون من سپیدارم
تو آن انکار تاریخی،درون سنت و تقوا
من آن نیمی جدا ازشرع وعرف ومیل واصرارم
تو آن نازی که شایدهای هر طناز را باید
من آن عقلم که،مس را می فروشم،زرخریدارم
#مسلم_آهنگری
۹۶/۱۰/۰۷